امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
جواز اخذ اجرت بر قضا ، انقاذ ، طبيب منحصر
#1
در خصوص مسئله قضاء اگر ما گفتيم او نميتواند أجرت بگيرد، حرف علم ي ما نداريم ، چرا؟ براي اينکه دست
است که بر او واجب است تکليف دارد اما يک عمل مالي انجام م يدهد. اين عمل مالي که هدر ن يست. الآن اين
هيأت نجات غريق که در درياها دارند کار م يکنند. يا کساني که در ب يمارستان دارند کار م يکنند، مداوای بيمار بر
اين طبيب واجب عيني است، اين ب يماري که در آستانه مرگ است و هيچ طبيبي ن يست مگر همين آقا، شيفت همين
آقا است، مداوای بيمار بر او واجب عي ني است، اگر يک چيزي واجب عيني شد به تکليف برميگردد نه به وضع و
امور مالي، اين ماليتي که دارد، اين را بايد رايگان بدهد؟ اين را چه کس ي گفته بايد رايگان بدهد؟ تکليف يک فضا
دارد، امور مالي يک فضاي ديگري دارد.
بله، اگر واجب باشد، واجب خودش باشد بله، مثل نماز و روزه ، ديگر نميتواند پول بگيرد. اما بر او واجب است
که مشکل ديگري را حل کند، اينجا يک امر تکليف ي است و يک امر وضع ي و مالي. آن ماليت نبايد هدر برود.
واجبات نظاميه همينطور است منتها بعضيها وجوبشان روشنتر است مثل مسئله پزشکي و مسئله قضاء، وگرنه
اين آقايان که شب و روز براي تأمين امنيت، امنيت مالي و امنيت جاني مردم نگهبان کوچه و برزن هستند بر اينها
هم واجب است حالا يا واجب عيني است يا واجب کفايي است، به هر تقدير عمل رايگان ن يست ماليت دارد، يک؛
مالک اين مال هم خود شخص است دو، در برابرش أجرت دارد، سه.
بنابراین
غرض اين است که «هاهنا امران»، امران يعني امران! يکي تکليف الهي است يکي مال است. اگر تکليف الهي به
خود شخص تعلق بگيرد فقط يک چيز است، ما مالي در اينجا نداريم. به شخص ی گفتند که تو بايد دست و پا بزني،
خودت را نجات بدهي بر تو واجب است که خودت را نجات بدهي. اين دست و پا زدنش که مال ن يست. اي ن
تلاش و کوشش – شناگري - که مال ن يست، به چه کسي م يخواهد بفروشد؟ به چه کسي م يخواهد بدهد؟ اين
وجوب محض و تکليف صرف است. هيچ يعني هيچ! هيچ ماليتي در اينجا ن يست. اين م يخواهد خودش را نجات
بدهد، از چه کس ي پول بگيرد؟
اما وقتي که نسبت به غير شد، اين کار است اين مال است. طبيبي حالا ب يمار است و ب يمارياش سخت است بر
خودش واجب است که ب يماري خودش را درمان کند، از چه کس ي پول بگيرد؟ مالي در کار ن يست. اين ي ک واجب
شخصي است که به خود شخص تعلق گرفته است. بر اين طبيب واجب است که خودش را معالجه کند ا ين يک
کار مالي ن يست. اما اگر اين پزشک بود و شيفتش بود که يک ب يماري را آوردند که در آستانه خطر است ، بر اين
پزشک واجب است که اين ب يمار را معالجه کند. اينجا «هاهنا امران»: يک ي تکليف شرعي است که بايد اين کار را
بکند. يکي مال است. حالا يا خود آن ب يمار م يدهد ي ا دولت م يدهد يا حالا شخص ديگري م يدهد.
پاسخ
#2
فقه قضا ۲۲آبان۴۰۲


فایل‌های پیوست
.pdf   Gaza -27 - 1402-08-22- p2.pdf (اندازه 265.48 KB / تعداد دانلود: 1)
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان