امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
توثیق از طریق مدح حمدویه
#1
یکی از راههای توثیق هیثم بن ابی مسروق این است که کشی در رجال خود از حمدویه نقل می کند که در مورد او گفته است: خیرٌ فاضلٌ.[b][1][/b]
بعضی گفته اند این عبارت مدح است و توثیق ثابت نمی شود. بعضی هم گفته اند حمدویه کیست تا به حرف او اعتماد کنیم؟ لذا او را تضعیف کرده اند.
آقای مروی نکته ای را فرمودند که بر اساس آن نکته، هیثم بن أبی مسروق توثیق می شود. کشی این جمله را از حمدویه بن نصیر کشی نقل می کند که از علمای رجال مکتب خراسان است.  
حمدویه بن نصیر کشی از علماء مدرسه خراسان است و فرد مهمی می باشد. شیخ طوسی در مورد وی می گوید: عدیم النظیر فی زمانه، کثیر العلم و الروایة، ثقة، حسن المذهب.[2]شیخ طوسی در بغداد است و او در خراسان است اما در عین حال این تعبیر را دارد.
کشی، از حمدویه نقل می کند که راجع به هیثم گفته: خیرٌ فاضلٌ. ادعای ما این است که این جمله در کلام حمدویه، توثیق است نه مجرد مدح. مواردی که از حمدویه راجع به افراد مختلف نقل می شود، وی به جای واژه ثقة واژه خیر فاضل را ذکر می کند:
مورد اول: عیسی بن أبی منصور شلقان
قال أبو عمرو الكشي: سألت حمدويه‏ بن نصير، عن عيسى؟ فقال: خير فاضل هو المعروف‏ بشلقان، و هو ابن أبي منصور، و اسم أبي منصور صبيح. (اختیار معرفة الرجال جلد 2 صفحه 622)
مورد دوم: مفضل بن قیس بن رمانة
حمدويه‏، قال: حدثنا محمد عيسى، عن ابن أبي عمير، عن مفضل‏ بن قيس بن رمانة، قال: و كان خيرا (اختیار معرفة الرجال جلد 2 صفحه 422)
مورد سوم: عنبسة بن بجاد العابد
حمدويه‏، قال: قال: سمعت أشياخي‏ يقولون: عنبسة بن بجاد كان خيرا فاضلا. (اختیار معرفة الرجال جلد 2 صفحه 670)
مورد چهارم: وهب بن عبد ربه و عبد الرحمن أخيه و اسماعيل بن عبد الخالق‏
حدثني أبو الحسن حمدويه بن نصير، قال: سمعت بعض المشايخ يقول و سألته عن وهب و شهاب و عبد الرحمن بني عبد ربه اسماعيل بن عبد الخالق ابن عبد ربه؟ قال: كلهم خيار فاضلون كوفيون. (اختیار معرفة الرجال جلد 2 صفحه 713)
با توجه به این قرائن، اثبات می شود که دأب جناب حمدویه در توثیق، استفاده از کلمه خیرٌ فاضلٌ است. در مورد هیثم بن أبی مسروق هم همین گونه می گوید:
في أبى مسروق و ابنه الهيثم‏. حمدويه‏: قال: لأبي مسروق ابن يقال له الهيثم‏، سمعت أصحابي يذكرونهما بخير، كلاهما فاضلان. (اختیار معرفة الرجال جلد2 صفحه670)
با توجه به سیستم ایشان، وقتی حمدویه خیر فاضل را در مورد هیثم به کار برده، معلوم می شود ایشان را ثقه می دانسته است.
آقای خوئی هم یکجا می گوید: و فی توثیق الکشی فیه الکفایة. در آن جا کشی عبارتی از حمدویه نقل می کند که گفته خیر فاضل. پس معلوم می شود که آقای خوئی هم می دانسته که اگر حمدویه در مورد کسی بگوید خیرٌ فاضلٌ او را ثقه می داند.
وقتی کلمات را معنی می کنید، باید دأب آن فرد را در نظر داشته باشید. اگر نجاشی بگوید فاضل، مدح است چون نجاشی در مورد افرادی که آنها را ثقه نمی داند این تعبیر را استفاده می کند. اما حمدویه در جاهای مختلفی که کشی از او نقل می کند و همچنین کشی که خودش از خراسان است و سبک خراسانی ها را می شناسد، این عبارات را دلیل بر وثاقت قرار داده است.( درس خارج فقه جلسه 40، 12آذر 1402)


[1] في أبى مسروق و ابنه الهيثم‏. حمدويه‏: قال: لأبي مسروق ابن يقال له الهيثم‏، سمعت أصحابي يذكرونهما بخير، كلاهما فاضلان. (اختیار معرفة الرجال جلد2 صفحه670)
[2] حمدويه بن نصير بن شاهي،سمع يعقوب بن يزيد، روى عن العيّاشيّ، يكنى أبا الحسن، عديم النظير في زمانه، كثير العلم و الرواية، ثقة، حسن المذهب.(رجال الطوسی صفحه 421)
[3] مورد اول: ما روي فی ضريس بن عبد الملك بن أعين الشيبانى‏. حمدويه‏، قال، سمعت أشياخي يقولون: ضريس انما سمي الكناسي لان تجارته بالكناسة، و كانت تحته بنت حمران، و هو خير فاضل‏ ثقة. (اختیار معرفة الرجال جلد 2 صفحه 601)
مورد دوم: في ثعلبة بن ميمون. ذكر حمدويه‏، عن محمد بن عيسى: أن ثعلبة بن ميمون مولى محمد ابن قيس الانصاري، و هو ثقة خير فاضل‏ مقدم معلوم في العلماء و الفقهاء الاجلة من هذه العصابة. (اختیار معرفة الرجال جلد 2 صفحه 711)


فایل‌های پیوست
.docx   40 بررسی روایت یازدهم (محمد بن مروان).docx (اندازه 79.19 KB / تعداد دانلود: 0)
پاسخ
#2
dateline=\1701696138 نوشته:
با توجه به این قرائن، اثبات می شود که دأب جناب حمدویه در توثیق، استفاده از کلمه خیرٌ فاضلٌ است.  
سؤال یکی از طلاب: در چند مورد داریم که حمدویه می گوید: خیرٌ فاضلٌ ثقةٌ[b][3].[/b] این که ثقة را پس از خیر فاضل می آورد نشان می دهد که عبارت خیر فاضل، ثقة را نمی رساند. پاسخ استاد: کلمه ثقة در این موارد تأکید است. در جاهای دیگر هم چنین چیزی را داریم. مثلا أکثر علماء قائل هستند که عبارت شیخ القمیین علامت وثاقت است در حالی که بعضی جاها کلمه ثقة کنار آن آمده است. پس این گونه نیست که برای توثیق فقط از یک کلمه استفاده بشود.
سؤال یکی از طلاب: دلالت این عبارت خیرٌ فاضلٌ بر توثیق، اول الکلام است. اصلا دأب جناب حمدویه در مدح راوی چیست؟ ممکن است دأبش در مدح، استفاده از این عبارت باشد و ما هم که دسترسی به کتابش نداریم تا دأبش را احراز کنیم. پاسخ استاد: ما به کتاب او دسترسی نداریم اما کشی دسترسی دارد و عبارات خیرٌ فاضلٌ را دلیل بر وثاقت قرار می دهد پس این گونه می فهمیده که وقتی حمدویه بن نصیر در مورد کسی بگوید خیرٌ فاضلٌ او را ثقة می داند و کشی خودش از مدرسه خراسان است و أهل البیت أدری بما فی البیت.
سؤال یکی از طلاب در ادامه سؤال قبل: کشی صرفا ناقل عبارات است. آیا موردی داریم که کشی بگوید این عبارت حمدویه نشان دهنده وثاقت است؟ پاسخ استاد: کشی شهاب بن عبد ربه را ثقه می داند و در جاهای دیگر هم به روایات او استناد می کند و عبارتی که در توثیق ابن عبد ربه (که چند برادر هستند) نقل می کند، همین عبارت حمدویه است. تنها طریق وثاقت شهاب بن عبد ربه نزد کشی، همین بوده است. البته ما از راه های دیگر می توانیم او را توثیق کنیم اما کشی از این راه او را توثیق کرده است.
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان