26-دي-1402, 10:47
(آخرین تغییر در ارسال: 26-دي-1402, 10:48 توسط مهدی منصوری.)
از جمله اموری که در مورد اشخاص اعتباری لازم و ضروری دانسته شده، وجود ممثّل و نماینده از بین افراد طبیعی است؛ یعنی شخص حقوقی باید نمایندهای داشته باشد که فعالیتهای شرکت را به نام او انجام دهد.
در صورتی که مقصود از لزوم وجود نماینده برای شخص اعتباری این باشد که شخص اعتباری مانند بانک و... بدون وجود نماینده نمیتواند به فعالیت بپردازد، این مطلب صحیح است و اساساً جای انکار ندارد؛ چون شخص حقوقی فاقد ادراک و شعور است و نمیتواند فعالیت هایی از قبیل خرید و فروش داشته باشد و لذا وجود نماینده ضروری است.
اما در صورتی که مقصود از مقوم پنجم این باشد که شخص حقوقی بدون نماینده اساسا شکل نمیگیرد، ادعای باطلی است؛ چون ممکن است یک شرکت درحالی که هیچ نمایندهای تعیین نشده است، تشکیل شود و بعد از تشکیل شرکت، هیئت امنا و سهامداران جلسهای تشکیل داده و مدیر عامل شرکت را تعیین کنند تا او برای شرکت تصمیم گیری داشته باشد. البته در صورتی که اساسنامه قید شده باشد که تا قبل از تعیین مدیر عامل، شرکت تشکیل نمیشود، از اساسنامه تبعیت خواهد شد؛ چون شرکت دارای وجود اعتباری است و وجود اعتباری تابع جعل و اعتبار است.
البته تبعیت از اساسنامه تا زمانی است که قیود اخذ شده در اساسنامه منجر به اعتبار یک امر لغو نشود. به عنوان مثال درصورتی که شخص حقوقی اعتبار شده باشد ولی در اساسنامه آن قید شود که الی الابد هیچ شخص طبیعی نتواند نماینده آن باشد، با توجه به عدم وجود شعور و ادراک در شخص حقوقی، اعتبار این شخص حقوقی لغو خواهد بود و به همین جهت اساساً شکل نمیگیرد. اما در صورتی که در اساسنامه قید نشده باشد که الی الابد دارای نماینده طبیعی نباشد، بلکه صرفاً به جهت سهل انگاری مؤسسین نمایندهای تعیین نشود تا به هر دلیل حکم به انحلال شرکت شود، در بازه زمانی اعتبار شخص حقوقی تا انحلال، شخص حقوقی شکل گرفته است و له الحق و علیه الحق بوده است. مشابه این مطلب در مورد صبی وجود دارد که اگر صبی بعد از فوت پدر و قبل از تعیین قیّم از دنبا برود، در بازه ی زمانی بین فوت پدر و فوت خودش، مالک اموال بوده است، اما کسی وجود نداشته است که بتواند در اموال تصرف انجام دهد.