14-بهمن-1402, 23:08
مرحوم آخوند میفرماید: لا ینبغی الارتیاب فی استحقاق الثواب فیما اذا احتاط....
استاد احمدی شاهرودی میفرماید از جهت عقلی شخص منقاد مستحق ثواب نیست. چرا که منظور از این که ثواب به شخص منقاد میدهند چیست؟ اگر منظور این است که به نحو استحقاقی شخص منقاد ثواب میبرد که از عقل چنین حکمی ندارد. مثلا اگر مولا عبدش را امر به خدمت فرزندش کند. این عبد یک شخصی را خدمت گذاری میکند به احتمال این که فرزند مولا است و در واقع فرزند عدو مولا است. عقل در اینجا حکم به استحقاق ثواب و دین داشتن بر عهده مولا نمیکند. اگر منظور از از این که ثواب میبرد مراد این است که اعطاء ثواب به منقاد لطف و تفضل و احسان خداوند به اشخاص است این هم درست نیست چرا که اگر خداوند شخص عاصی را هم از باب تفضل و احسان میتواند به بهشت ببرد و مختص به منقاد نیست.
اگر مراد این است که اگر خداوند ثواب به منقاد اعطا نکند از جهت عقل کار قبیحی کرده است، این هم درست نیست چرا که اگر به مطیع هم ثواب ندهد کار قبیحی انجام نداده است فضلا عن المنقاد. شما فرض کنید کسی شیعه حضرت امیر است ولی عاصی است و خداوند این شخص را بهشت میبرد ولی شخصی واجبات را انجام داده و محرمات را هم ترک کرده ولی شیعه نیست و در شیعه نبودن هم معذور است و با این حال این شخص را به بهشت نمیبرد. خداوند کار قبیح انجام نداده است. هر چند که قبیح است که خداوند این شخص معذور را به جهنم ببرد و و تعذیب کند ولی بردن به بهشت بر خدا واجب نیست.
البته به این نکته هم توجه شود از باب این که اگر خداوند وعده دهد که مطیعین را به بهشت ببرد خلف وعده قبیح است ولی بر فرض که وعده نداده باشد ادخال مطیعین به بهشت بر خدا واجب نیست.
استاد احمدی شاهرودی میفرماید از جهت عقلی شخص منقاد مستحق ثواب نیست. چرا که منظور از این که ثواب به شخص منقاد میدهند چیست؟ اگر منظور این است که به نحو استحقاقی شخص منقاد ثواب میبرد که از عقل چنین حکمی ندارد. مثلا اگر مولا عبدش را امر به خدمت فرزندش کند. این عبد یک شخصی را خدمت گذاری میکند به احتمال این که فرزند مولا است و در واقع فرزند عدو مولا است. عقل در اینجا حکم به استحقاق ثواب و دین داشتن بر عهده مولا نمیکند. اگر منظور از از این که ثواب میبرد مراد این است که اعطاء ثواب به منقاد لطف و تفضل و احسان خداوند به اشخاص است این هم درست نیست چرا که اگر خداوند شخص عاصی را هم از باب تفضل و احسان میتواند به بهشت ببرد و مختص به منقاد نیست.
اگر مراد این است که اگر خداوند ثواب به منقاد اعطا نکند از جهت عقل کار قبیحی کرده است، این هم درست نیست چرا که اگر به مطیع هم ثواب ندهد کار قبیحی انجام نداده است فضلا عن المنقاد. شما فرض کنید کسی شیعه حضرت امیر است ولی عاصی است و خداوند این شخص را بهشت میبرد ولی شخصی واجبات را انجام داده و محرمات را هم ترک کرده ولی شیعه نیست و در شیعه نبودن هم معذور است و با این حال این شخص را به بهشت نمیبرد. خداوند کار قبیح انجام نداده است. هر چند که قبیح است که خداوند این شخص معذور را به جهنم ببرد و و تعذیب کند ولی بردن به بهشت بر خدا واجب نیست.
البته به این نکته هم توجه شود از باب این که اگر خداوند وعده دهد که مطیعین را به بهشت ببرد خلف وعده قبیح است ولی بر فرض که وعده نداده باشد ادخال مطیعین به بهشت بر خدا واجب نیست.