27-بهمن-1402, 21:33
مرحوم خویی فرمودهاند: رجوع به قول خبره گرچه صحیح است و نیازی به حصول وثوق نیز نیست ولی آن مختص به امور اجتهادیه است نه امور حسیه، معانی لغویه جزء امور حسیه هستند. مثل این که کارشناس (که در پیشبینی وضعیت آب و هوا خبره است) بر اساس اجتهاد خود بگوید «طبق موازین کارشناسی الان در تهران باران میبارد» این قول او اعتبار ندارد و باید با کسی که در تهران است تماس گرفت و از اوضاع آنجا باخبر شد و نمیتوان به قول این شخص اعتماد کرد. بنابراین در امور حدسیه به قول خبره رجوع میشود ولی در امور حسیه به اهل خبره رجوع نمیشود .
بررسی اشکال
این بیان همانطور که آیت الله سیستانی فرمودهاند: تمام نیست زیرا در رجوع به خبره بین امور حدسیه بالذات و امور حدسیه و اجتهادیه بالعرض فرق وجود ندارد. در مواردی که امری بالذات حسی باشد ولی الان بالفعل به سبب این که منابع و مستندات حسی آن در دسترس نیست اجتهادی شده است، نیز عقلاء به قول خبره رجوع میکنند. معانی لغویه حسی بالذات هستند اما اجتهادیه بالعرض هستند. الان برای ما معنای غنا و صعید و کعب، اجتهادی بالعرض هستند گرچه یک زمانی حسی بودند و امروزه خود عربها نیز معنای دقیق آن را نمیدانند که مثلا کعب به چه معنا است، قبة القدم است یا مفصل؟ و همچنین معنای دقیق غنا چیست؟ محتوای کلام باید لهوی باشد یا شعر فرزدق را که در وصف امام علیه السلام سروده اگر به کیفیت لهویه خوانده شود نیز غنا است، اینها از امور حسیه بالذات هستند ولی الان حدسیه بالعرض شدند. و لذا خود اطبا برای تشخیص بیماری خودشان به طبیب دیگر رجوع میکنند چون تشخیص برای خودشان بالفعل میسور نیست، امکانات تشخیص برای خود این طبیب بیمار فراهم نیست. این طبیب به سفر رفته است و امکانات تشخیص طبی برای او فراهم نیست لذا به یک طبیب دیگر رجوع میکند و طبق گفته او عمل میکند به همان نحوی که عوام رجوع میکنند.
البته بنابر لزوم حصول وثوق نوعی از قول خبره -که ما لازم می دانیم- در این موارد نیز باید وثوق نوعی حاصل شود، ولی فرقی بین امور حسیه بالذات یا امور حدسیه بالذات وجود ندارد. مهم این است که امر بالفعل حدسی و اجتهادی باشد چه بالعرض و چه بالذات، و معانی لغویه بالفعل از امور حدسیه هستند و همین مقدار برای رجوع به قول خبره کافی است.
¨ خارج اصول - 23/11/1402