3-اسفند-1393, 20:32
مرحوم شیخ در بحث تعادل و تراجیح می فرمایند امارات وارد بر اصول عملیه عقلی هستند و حاکم بر اصول عملیه شرعی. (دقت کنید که ایشان در مقام کاملا ناظر به مساله ورود و حکومت هستند و نمی توان گفت منظور از حکومت، اعم از ورود است)
ایشان در اثبات مدعای خود می فرمایند مفاد دلیل حجیت امارات، تنزیل مودای آنها منزله معلوم است. و این را بیان حکومت می دانند.
1. اگر مفاد ادله حجیت امارات، تنزیل امارات منزله علم باشد، امارات حاکم بر اصول شرعیه خواهند بود اما اگر مفاد ادله حجیت امارات، تنزیل مودای امارات منزله واقع باشد، امارات وارد بر اصول شرعیه خواهند بود.
به عبارت دیگر اگر تعبد در ناحیه علم صورت گرفته باشد حکومت است و اگر در ناحیه معلوم صورت گرفته باشد ورود است.
با توجه به این نکته آیا کلام مرحوم شیخ دال بر ورود نیست؟ ایشان تعبد را در ناحیه مودی تصور کرده اند و می فرمایند ادله حجیت امارات مودای آنها را منزله معلوم قرار می دهد.
چه توجیهی برای این مساله وجود دارد؟ آیا بین اینکه مودای اماره را منزله واقع قرار دهیم یا مودای آن را منزله معلوم قرار دهیم تفاوتی است؟
2. با پذیرش تعریف مرحوم شیخ در بحث حکومت
ایشان میزان تعرض لفظی را این قرار داده اند که اگر دلیل محکوم نباشد دلیل حاکم لغو خواهد بود. برای مثال اگر دلیلی که احکامی برای شک اثبات می کند نباشد لاشک لکثیر الشک لغو است.
در محل بحث که حکومت امارات بر اصول عملیه شرعیه است اگر ادله اعتبار اصول شرعی نباشند، ادله حجیت امارات لغو نخواهند بود.
این نکته را چطور باید توجیه کرد؟
ایشان در اثبات مدعای خود می فرمایند مفاد دلیل حجیت امارات، تنزیل مودای آنها منزله معلوم است. و این را بیان حکومت می دانند.
نقل قول:... فلنرجع إلى ما نحن بصدده، من حكومة الأدلّة الظنيّة على الاصول، فنقول:سوالاتی مطرح است:
قد جعل الشارع- مثلا- للشيء المحتمل للحلّ و الحرمة حكما شرعيّا أعني: «الحلّ»، ثمّ حكم بأنّ الأمارة الفلانيّة- كخبر العادل الدالّ على حرمة العصير- حجّة، بمعنى أنّه لا يعبأ باحتمال مخالفة مؤدّاه للواقع، فاحتمال حلّيّة العصير المخالف للأمارة بمنزلة العدم، لا يترتّب عليه حكم شرعيّ كان يترتّب عليه لو لا هذه الأمارة، و هو ما ذكرنا:
من الحكم بالحلّيّة الظاهريّة. فمؤدّى الأمارات بحكم الشارع كالمعلوم، لا يترتّب عليه الأحكام الشرعيّة المجعولة للمجهولات.
فرائد الاصول جلد 4 صفحه 15
1. اگر مفاد ادله حجیت امارات، تنزیل امارات منزله علم باشد، امارات حاکم بر اصول شرعیه خواهند بود اما اگر مفاد ادله حجیت امارات، تنزیل مودای امارات منزله واقع باشد، امارات وارد بر اصول شرعیه خواهند بود.
به عبارت دیگر اگر تعبد در ناحیه علم صورت گرفته باشد حکومت است و اگر در ناحیه معلوم صورت گرفته باشد ورود است.
با توجه به این نکته آیا کلام مرحوم شیخ دال بر ورود نیست؟ ایشان تعبد را در ناحیه مودی تصور کرده اند و می فرمایند ادله حجیت امارات مودای آنها را منزله معلوم قرار می دهد.
چه توجیهی برای این مساله وجود دارد؟ آیا بین اینکه مودای اماره را منزله واقع قرار دهیم یا مودای آن را منزله معلوم قرار دهیم تفاوتی است؟
2. با پذیرش تعریف مرحوم شیخ در بحث حکومت
نقل قول:و ضابط الحكومة: أن يكون أحد الدليلين بمدلوله اللفظيّ متعرّضا لحال الدليل الآخر و رافعا للحكم الثابت بالدليل الآخر عن بعض أفراد موضوعه، فيكون مبيّنا لمقدار مدلوله، مسوقا لبيان حاله، متفرّعا عليه.و رفع ید از اشکال مرحوم آخوند (ادله امارات به مدلول لفظی ناظر به ادله اصول نیستند) اشکال دیگری مطرح است و آن عدم صدق ضابطه خود شیخ است.
و ميزان ذلك: أن يكون بحيث لو فرض عدم ورود ذلك الدليل لكان هذا الدليل لغوا خاليا عن المورد
فرائد الاصول جلد 4 صفحه 13
ایشان میزان تعرض لفظی را این قرار داده اند که اگر دلیل محکوم نباشد دلیل حاکم لغو خواهد بود. برای مثال اگر دلیلی که احکامی برای شک اثبات می کند نباشد لاشک لکثیر الشک لغو است.
در محل بحث که حکومت امارات بر اصول عملیه شرعیه است اگر ادله اعتبار اصول شرعی نباشند، ادله حجیت امارات لغو نخواهند بود.
این نکته را چطور باید توجیه کرد؟