30-تير-1394, 11:15
با تشکر از aad1416 جزاکم الله خیرا
جواب :
1. احتمال مرحوم تستری بسیار ضعیف است ، زیرا در رجال اسانید این روایات ذامه افرادی امامی هستند و همچنین روایاتش طرق متعددی دارد که این خود ، احنمال دروغین بودن آن روایات را بسیار می کند.(روایاتش را شیخ صدوق در باب6 باب أنه عز و جل ليس بجسم و لا صورة آورده است)
2.عرض بنده نسبت به هشام بن سالم بود و صرفِ رجوع هشام بن حکم ، رجوع هشام بن سالم را اثبات نمی کند خصوصا وقتی که استصحاب با عدم رجوع است.(دلیل اینکه نسبت به هشام بن حکم ، این سؤال را مطرح نکردم این بود که روایت صحیح السندی در تفسیر قمی است که از آن ، رجوع هشام بن حکم از این اعتقادش برداشت می شود :
((قَالَ أَبُو الْحَسَنِ عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا ع قَالَ قَالَ يَا أَحْمَدُ مَا الْخِلَافُ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ أَصْحَابِ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ فِي التَّوْحِيدِ- فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ قُلْنَا نَحْنُ بِالصُّورَةِ- لِلْحَدِيثِ الَّذِي رُوِيَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص رَأَى رَبَّهُ فِي صُورَةِ شَابٍ- وَ قَالَ هِشَامُ بْنُ الْحَكَمِ بِالنَّفْيِ لِلْجِسْمِ- فَقَالَ يَا أَحْمَدُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص لَمَّا أُسْرِيَ بِهِ إِلَى السَّمَاءِ- وَ بَلَغَ عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى خُرِقَ لَهُ فِي الْحُجُبِ مِثْلُ سَمٍّ لِإِبْرَةٍ- فَرَأَى مِنْ نُورِ الْعَظَمَةِ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ يَرَى- وَ أَرَدْتُمْ أَنْتُمُ التَّشْبِيهَ دَعْ هَذَا يَا أَحْمَدُ لَا يَنْفَتِحُ عَلَيْكَ هَذَا أَمْرٌ عَظِيم))
3.این حرفی که از ابن عربی نقل شده است معلوم نیست که اصلا در زمان هشام بن سالم بوده است یا نه؟ اگر ابن عربی قبل از هشام بن سالم بود باز هم احتمال می رفت ولیکن ابن عربی 5 قرن بعد از هشام بن سالم آمده است!
4. بر فرض حجیت روایت مذکور ، یکی از برداشت های روایت این مطلبی است که ذکر کردید ولیکن برداشت دیگر رد قول آن دو توسط حضرت امام کاظم (علیه السلام) است و این برداشت اوجه است نسبت به برداشت قبل بدلیل تفسیر شدن این روایات بوسیله روایات دیگر.
5.روایت آخری هم که آوردید فقط اثبات می کند که هشام در برخی معارف الهی دین وارد بوده و قدرت مناظره قوی داشته و اثبات نمی کند که او در تمام معارف الهی بی اشکال است.
یا علی مدد
جواب :
1. احتمال مرحوم تستری بسیار ضعیف است ، زیرا در رجال اسانید این روایات ذامه افرادی امامی هستند و همچنین روایاتش طرق متعددی دارد که این خود ، احنمال دروغین بودن آن روایات را بسیار می کند.(روایاتش را شیخ صدوق در باب6 باب أنه عز و جل ليس بجسم و لا صورة آورده است)
2.عرض بنده نسبت به هشام بن سالم بود و صرفِ رجوع هشام بن حکم ، رجوع هشام بن سالم را اثبات نمی کند خصوصا وقتی که استصحاب با عدم رجوع است.(دلیل اینکه نسبت به هشام بن حکم ، این سؤال را مطرح نکردم این بود که روایت صحیح السندی در تفسیر قمی است که از آن ، رجوع هشام بن حکم از این اعتقادش برداشت می شود :
((قَالَ أَبُو الْحَسَنِ عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا ع قَالَ قَالَ يَا أَحْمَدُ مَا الْخِلَافُ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ أَصْحَابِ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ فِي التَّوْحِيدِ- فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ قُلْنَا نَحْنُ بِالصُّورَةِ- لِلْحَدِيثِ الَّذِي رُوِيَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص رَأَى رَبَّهُ فِي صُورَةِ شَابٍ- وَ قَالَ هِشَامُ بْنُ الْحَكَمِ بِالنَّفْيِ لِلْجِسْمِ- فَقَالَ يَا أَحْمَدُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص لَمَّا أُسْرِيَ بِهِ إِلَى السَّمَاءِ- وَ بَلَغَ عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى خُرِقَ لَهُ فِي الْحُجُبِ مِثْلُ سَمٍّ لِإِبْرَةٍ- فَرَأَى مِنْ نُورِ الْعَظَمَةِ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ يَرَى- وَ أَرَدْتُمْ أَنْتُمُ التَّشْبِيهَ دَعْ هَذَا يَا أَحْمَدُ لَا يَنْفَتِحُ عَلَيْكَ هَذَا أَمْرٌ عَظِيم))
3.این حرفی که از ابن عربی نقل شده است معلوم نیست که اصلا در زمان هشام بن سالم بوده است یا نه؟ اگر ابن عربی قبل از هشام بن سالم بود باز هم احتمال می رفت ولیکن ابن عربی 5 قرن بعد از هشام بن سالم آمده است!
4. بر فرض حجیت روایت مذکور ، یکی از برداشت های روایت این مطلبی است که ذکر کردید ولیکن برداشت دیگر رد قول آن دو توسط حضرت امام کاظم (علیه السلام) است و این برداشت اوجه است نسبت به برداشت قبل بدلیل تفسیر شدن این روایات بوسیله روایات دیگر.
5.روایت آخری هم که آوردید فقط اثبات می کند که هشام در برخی معارف الهی دین وارد بوده و قدرت مناظره قوی داشته و اثبات نمی کند که او در تمام معارف الهی بی اشکال است.
یا علی مدد