10-بهمن-1394, 08:38
سلام
چند نکته رو خدمت شما عرض میکنم:
اول: سعی کنید سوال را خیلی صریح و مستقیم بپرسید نه اینکه برای طرح سوالتان اول چند صفحه مطلب درج کنید.
دوم: فرموده اید چرا شیخ اعظم بدون مقدمه سراغ قطع رفته اند که شما پیش زمینه ای در این مورد ندارید.
مرحوم شیخ این کتاب را با این پیش فرض که قرار است در پایه هفتم تدریس شود ننوشته اند!
سوم: در اصول فقه نیز در مورد قطع مباحثی را خوانده اید مثل حجیت ذاتی و ...
چهارم: ملاک قطع طریقی و قطع موضوعی، قطع به حکم یا موضوع نیست بلکه نوع دخالت آن و موثر بودن آن در حکم است.
گاهی قطع به موضوع یا حکم، هیچ اثری در حکم ندارد و تنها کاشف از تحقق موضوع یا حکم است در این صورت قطع طریقی است (این قطع فقط و فقط جنبه اثباتی دارد و نقشی در ثبوت حکم ندارد) و گاهی قطع در موضوع حکم اخذ شده است. (حال چه قطع به موضوع یا قطع به حکم). و از آنجا که نسبت حکم به موضوع نسبت معلول به علت است بنابراین هر آنچه در موضوع اخذ شود جزئی از علت خواهد بود و قطعی هم که در موضوع اخذ می شود در ثبوت حکم موثر است.
فکر میکنم با این بیان متوجه ظن موضوعی و طریقی هم بشوید.
پنجم: متاسفانه قلمتان و نوع نوشتن باعث می شود به مقصود شما پی نبرم.
ششم: متوجه باقی سوالات شما نشدم.
هفتم: قطع بحثی اصولی نیست.
هشتم: در هیچ علمی از تحقق یا عدم تحقق موضوعات مسائل بحث نمی کنند. حتی در علم فقه نیز چنین نمی کنند. بنابراین نباید توقع داشته باشید از راه های حصول قطع بحث کنند.
در هر حال نکات قابل تذکر در کلام شما بسیار بود که لزوم به ذکر همه آنها نیست. اگر سوالاتتان را به صورت دقیق و با عباراتی شفاف بپرسید مطمئنا زودتر به جواب خواهید رسید.
چند نکته رو خدمت شما عرض میکنم:
اول: سعی کنید سوال را خیلی صریح و مستقیم بپرسید نه اینکه برای طرح سوالتان اول چند صفحه مطلب درج کنید.
دوم: فرموده اید چرا شیخ اعظم بدون مقدمه سراغ قطع رفته اند که شما پیش زمینه ای در این مورد ندارید.
مرحوم شیخ این کتاب را با این پیش فرض که قرار است در پایه هفتم تدریس شود ننوشته اند!
سوم: در اصول فقه نیز در مورد قطع مباحثی را خوانده اید مثل حجیت ذاتی و ...
چهارم: ملاک قطع طریقی و قطع موضوعی، قطع به حکم یا موضوع نیست بلکه نوع دخالت آن و موثر بودن آن در حکم است.
گاهی قطع به موضوع یا حکم، هیچ اثری در حکم ندارد و تنها کاشف از تحقق موضوع یا حکم است در این صورت قطع طریقی است (این قطع فقط و فقط جنبه اثباتی دارد و نقشی در ثبوت حکم ندارد) و گاهی قطع در موضوع حکم اخذ شده است. (حال چه قطع به موضوع یا قطع به حکم). و از آنجا که نسبت حکم به موضوع نسبت معلول به علت است بنابراین هر آنچه در موضوع اخذ شود جزئی از علت خواهد بود و قطعی هم که در موضوع اخذ می شود در ثبوت حکم موثر است.
فکر میکنم با این بیان متوجه ظن موضوعی و طریقی هم بشوید.
پنجم: متاسفانه قلمتان و نوع نوشتن باعث می شود به مقصود شما پی نبرم.
ششم: متوجه باقی سوالات شما نشدم.
هفتم: قطع بحثی اصولی نیست.
هشتم: در هیچ علمی از تحقق یا عدم تحقق موضوعات مسائل بحث نمی کنند. حتی در علم فقه نیز چنین نمی کنند. بنابراین نباید توقع داشته باشید از راه های حصول قطع بحث کنند.
در هر حال نکات قابل تذکر در کلام شما بسیار بود که لزوم به ذکر همه آنها نیست. اگر سوالاتتان را به صورت دقیق و با عباراتی شفاف بپرسید مطمئنا زودتر به جواب خواهید رسید.