امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
«تقریر» کتاب الحج/استطاعت
#12
1395/2/18

موضوع
:
کتاب الحج/استطاعت /استنابه
خلاصه مباحث گذشته:
[i][b]استنابه در حج[/b][/i]
مسئله 72: «إذا استقر الحج عليه و لم يتمكن من المباشرة لمرض لم يرج زواله أو حصر كذلك أو هرم بحيث لا يقدر أو كان حرجا عليه فالمشهور وجوب الاستنابة عليه بل ربما يقال بعدم الخلاف فيه و هو الأقوى و إن كان ربما يقال بعدم الوجوب و ذلك لظهور جملة من الأخبار في الوجوب»[1]
مرحوم سید در این مسئله متعرض این می شوند که کسی حج بر او مستقر شد اگر تمکن بر مباشرت بر حج نداشت بخاطر مریضی یا سن زیاد و یا حرجی بودن حج مباشری آیا استنابه واجب است یا نه؟ چه قبلا مستقر شده یا الآن مستقر شده باشد. کأن حج واجب حجی است که اولا خودش به این حج برود و اگر نتوانست دیگری را به حج بفرستد. این اصل مسأله 72 است که مسأله مفصلی است و جهاتی از بحث در آن است که متعرض آن می شوند و در اینجا حج با بقیه واجبات فرق می کند و در واجبات دیگر شاید واجب ساقط شود.
جهت اول: حج مستقر شده و الان متمکن از انجام حج نیست
کسی که قبلا حج بر او مستقر شده است ولی الآن تمکن از مباشرت ندارد.
ادعای شهرت و اجماع بر وجوب استنابه
می فرماید مشهور می گویند استنابه واجب است بلکه برخی مثل شهید ثانی در مسالک و روضه و دیگران ادعای اجماع کردند. مرحوم سید می فرماید: اقوی هم همین است گر چه ممکن است برخی قائل به عدم جوب شوند ولی اقوی وجوب است بخاطر ظاهر روایات.
اصل عدم وجوب
در اینجا اصل عدم وجوب است. وقتی مباشرت در حج بخاطر عدم قدرت ساقط شد اثبات وجوب استنابه دلیل می خواهد.
ادله وجوب استنابه:
بعد از سقوط مباشرت در حج برای اثبات وجوب استنابه ادله مختلفی ذکر می شود.
آیه شریفه: از عبارت «لله علی الناس حج البیت»
آیه می گوید حج بر ذمه مکلف است و دین است. پس اگر خودش نتوانست باید دیگری را بفرستد.
اشکال: این استدلال که ابتدا از عامه و بعد به برخی کتب خاصه هم منتقل شده است تمام نیست چون:
اولا: «لله» در مقام بیان دین بودن حج نیست بلکه تعبیر است که بر عهده مکلف بودن را می گوید نه دین بودن را که مثل ضمانات از احکام حقوقی است.
ثانیا: اگر هم دین را بگوید ادامه آیه که «علی الناس» است ظاهر در این است که دین بر خود افراد است نه دیگران و فعل خود مکلف را می خواهد مثل بقیه افعال که فعل دیگری فعل او نیست. بنابراین «لام» هم به معنای دین باشد آنچه بر ذمه است حج خودش است و بر ذمه دیگری نیست.
ثالثا: اگر آیه هر دو را بخواهد اگر از این باب باشد که بگوید استطاعت اضافه شده است به حج و ظهور در این دارد که یا حج خودش و یا حج دیگری و به تسبیب لازمه اش این است که مکلف از ابتدا هم اگر بتواند نائب بگیرد جایز باشد و مکلف به جامع فعل خودش و دیگری باشد. مثل افعالی که نسبت صدوری در آن ملاک است نه حلولی. مثلا اگر امر به حفظ چیزی یا دفع دشمنی شود. اینجا صدور جامع فعل حفظ خواسته شده و با فعل دیگری هم امتثال می شود. ولی اگر بخواهیم از آیه اینگونه استفاده کنیم که اگر خودش نتوانست حج برود دیگری را بفرستد این تربت را از آیه استفاده نمی شود؛ مگر اینکه بخواهد بگوید استفاده می شوئد که کسی که نمی تواند برود حج دیگری حج اوست. و اگر خودش می تواند حج برود حج دیگری مشروع نیست و حج او نیست و در طول عدم استطاعت خودش مشروع می شود. این ممکن است ولی در طول اثبات استنابه است و تا استنابه ثابت نشود این استفاده نمی شود.
روایات وجوب استنابه برای میت از اصل ترکه:
دلیل دوم بر وجوب استنابه تمسک به روایاتی است که می گوید اگر حج بر کسی مستقر شد و نرفت با فوت کرد این حج مثل دین است و باید از اصل مال او حج بروند. در این زمینه روایات متعددی آمده است:
صحیحه معاویه بن عمار:
«مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي رَجُلٍ تُوُفِّيَ وَ أَوْصَى أَنْ يُحَجَّ عَنْهُ- قَالَ إِنْ كَانَ صَرُورَةً فَمِنْ جَمِيعِ الْمَالِ- إِنَّهُ بِمَنْزِلَةِ الدَّيْنِ الْوَاجِبِ وَ إِنْ كَانَ قَدْ حَجَّ فَمِنْ ثُلُثِهِ- وَ مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَحُجَّ حَجَّةَ الْإِسْلَامِ- وَ لَمْ يَتْرُكْ إِلَّا قَدْرَ نَفَقَةِ الْحَمُولَةِ وَ لَهُ وَرَثَةٌ- فَهُمْ أَحَقُّ بِمَا تَرَكَ فَإِنْ شَاءُوا أَكَلُوا- وَ إِنْ شَاءُوا حَجُّوا عَنْهُ»[2]
کسی است که حج بر او مستقر بوده و نرفته است تا فوت کرده و وصیت کرده است که از طرف او حج بروند. امام می فرمایند اگر صروره بوده است باید از اصل مال حج بروند و این مثل دین است. بلکه از بقیه روایات استفاده می شود که بر دیون دیگر مقدم است پس اول حجش را کسر می کنند بعد بقیه دیون را و اگر چیزی ماند بین ورثه تقسیم میکنند. اما اگر حجة الاسلام را رفته است از ثلث مال برداشته میشود.
روایت ضریس الکناسی:
«مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ ضُرَيْسٍ الْكُنَاسِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ رَجُلٍ عَلَيْهِ حَجَّةُ الْإِسْلَامِ- نَذَرَ نَذْراً فِي شُكْرٍ لِيُحِجَّنَّ بِهِ رَجُلًا «6» إِلَى مَكَّةَ- فَمَاتَ الَّذِي نَذَرَ قَبْلَ أَنْ يَحُجَّ حَجَّةَ الْإِسْلَامِ- وَ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَفِيَ بِنَذْرِهِ الَّذِي نَذَرَ قَالَ- إِنْ تَرَكَ مَالًا يُحَجُّ عَنْهُ حَجَّةُ الْإِسْلَامِ مِنْ جَمِيعِ الْمَالِ- وَ أَخْرَجَ مِنْ ثُلُثِهِ مَا يُحِجُّ بِهِ رَجُلًا لِنَذْرِهِ- وَ قَدْ وَفَى بِالنَّذْرِ وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ تَرَكَ مَالًا «7»- بِقَدْرِ مَا يُحَجُّ بِهِ حَجَّةُ الْإِسْلَامِ حُجَّ عَنْهُ بِمَا تَرَكَ- وَ يَحُجُّ عَنْهُ وَلِيُّهُ حَجَّةَ‌ النَّذْرِ إِنَّمَا هُوَ مِثْلُ دَيْنٍ عَلَيْهِ»[3]
امام در مقام جواب می فرماید اگر مال دارد حج را از اصل مالش کم می کنند چون مثل دین است بعد حج نذری را از ثلث مال کم می شود و بقیه را به دیون می دهند ولی اگر مالش برای دو حج وافی نیست همان حجةالاسلام را می رود و نذر را ولی او مثل فرزند بزرگش ادا می کند. بعد می فرماید حجة الاسلام از اصل ترکه کم شد چون مثل دین است.
صحیحه حلبی:
«وَ عَنْهُ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: يُقْضَى عَنِ الرَّجُلِ حَجَّةُ الْإِسْلَامِ مِنْ جَمِيعِ مَالِهِ»[4]
معتبره سماعه:
«وَ عَنْهُ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى وَ زُرْعَةَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ يَمُوتُ- وَ لَمْ يَحُجَّ حَجَّةَ الْإِسْلَامِ وَ لَمْ يُوصِ بِهَا وَ هُوَ مُوسِرٌ- فَقَالَ يُحَجُّ عَنْهُ مِنْ صُلْبِ مَالِهِ لَا يَجُوزُ غَيْرُ ذَلِكَ»[5]
این روایات همه در جلد 11 وسائل صفحه 74 و 72 آمده است.
این روایات در مورد میتی است ک حج در زمان حیاتش مستقر شده است و امام در مقام جواب هم تعبیر «یقضی» دارد که فضا می شود و هم تعبیر «دین» دارد. مدلول مطابقی این روایات در مورد استنابه برای میت است ولی شاید کسی به قرینه تعلیلی که در روایت آمده است «انما هو بمنزلة الدین الواجب» بگوید از اینکه دین است و باید قضا شود و از اصل ترکه باید داده شود عرف این را می فهمد که در زمان حیات هم دین بوده نه اینکه بعد از فوت دین شده باشد. مردن هم مانعی از مباشرت است پس حکم نیابت تسری می کند به هر کسی که تمکن از مباشرت ندارد و این دین بر عهده اوست؛ پس باید نائب بگیرد.
این استظهار شاید عرفیت داشته باشد گر چه شاید کسی بگوید مورد روایات موت است و تعدی به غیر آن مشکل است و تعبیر به دین هم برای بیان این است که از اصل ترکه داده شود. ولی بعید نیست از تعلیل روایات، بیش از این استفاده شود.
اخبار خاصه باب استنابه
عمده هم همین وجه است و مرحوم سید هم در عبارت «ظهور جملة اخبار فی الوجوب» نظر به این وجه داشته است روایات خاصه باب نیابت است. این روایات دو دسته اند: 1- روایات در خصوص کسی که حج بر او مستقر شده و الآن نمی تواند حج برود. 2- روایات در خصوص کسی که در زمان حج بعد از استطاعت بخاطر مرضی نمی تواند برود.
دسته اول: روایاتی که در خصوص کسی است که حج بر او مستقر شده و الآن نمی تواند حج برود:
در این دسته چند روایت آمده است:
روایت سلمة ابی حفص:
«وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ جَمِيعاً عَنْ عَلِيٍّ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ سَلَمَةَ أَبِي حَفْصٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّ رَجُلًا أَتَى عَلِيّاً ع وَ لَمْ يَحُجَّ قَطُّ- فَقَالَ إِنِّي كُنْتُ كَثِيرَ الْمَالِ وَ فَرَّطْتُ فِي الْحَجِّ- حَتَّى كَبِرَتْ سِنِّي فَقَالَ فَتَسْتَطِيعُ الْحَجَّ فَقَالَ لَا- فَقَالَ لَهُ عَلِيٌّ ع إِنْ شِئْتَ فَجَهِّزْ رَجُلًا ثُمَّ ابْعَثْهُ يَحُجُّ عَنْكَ»[6]
سند روایت: ابو حفص توثیق ندارد
در سند این روایت ابی حفص است که در کتب رجالی ذکر شده ولی توثیق نشده و فقط گفته شده از اصحاب الصادق علیه السلام است. همین روایت از ابان نقل شده که از اصحاب اجماع است، اگر کسی مبنای اصحاب اجماع را قبول داشت که سند درست است و اگر نه سند مشکل می شود مگر کسی ادعا کند که اگر کسی طعن و تضعیف نشده باشد انسان اطمینان به وثاقت پیدا می کند. البته این در جایی است که روایات زیادی از او نقل شده باشد در حالی که ایشان با این عنوان «سلمه ابی حفص» خیلی روایت ندارد و شاید حدود 7 الی 8 روایت داشته باشد.
یا کسی ادعا کند که این «سلمه ابو حفص» همان «سلمة بن محمد» است که در با عنوان «بیاع الصابری» یا «بیاع القنانس» آمده و توثیق شده است ولو بجهت نقل احد الثلاثه. یعنی بگوید این دو عنوان یکی است که این هم خیلی روشن نیست. بنابراین روایت از نظر سند این اشکال را دارد.
دلالت روایت: ظهور در استحباب دارد
از نظر دلالت هم روشن است که روشنن است که روایت در مورد کسی است که حج بر او مستقر است و مورد همین مسأله ماست؛ ولی از نظر اینکه امام فرمودند: «ان شئت فجهز رجلا» و این یعنی واجب نیست بلکه مستحب است نائب بگیرد و لذا برخی این را دلیل بر استحباب استنابه دانسته اند. برخی هم این را قرینه گرفته اند بر حمل بقیه روایات که ظاهر در وجوب بوده است بر استحباب.
رد ظهور در استحباب:
ولی این حمل پاسخ داده شده به اینکه:
تعبیر «ان شئت» در مقام اصل فعل نیست که اگر خواستی نائب بگیر و اگر نه لازم نیست. بلکه می گوید اگر خواستی تفریغ ذمه کنی نائب بگیر یعنی ذمه به هر حال مشغول هست، برای تفریغ ذمه این کار را بکن.
جواب دیگر اینکه چون سائل فرض پیری را کرده است، مقصودش عدم استطاعت عرفی بود است چون عدم استطاعت تکوینی بعید است درحالی که خیلی پیرها نیز حج می رفتند و امام فرمودند اگر خواستی نائب بگیرد و اگر خواستی خودت برو و تحمل مشقت کن. این جواب شاید بهتر باشد.
بنابراین تعبیر به «ان شئت» در مقابل اصل حج نیست و روایات دلالت بر استحباب ندارد بلکه دال بر وجوب است و امام به او می گویند باید نائب بگیرد و اگر هم ظاهر در وجوب نباشد لااقل مجمل است و نمی تواند قرینه برای حمل روایات دیگر بر استحباب شود. لذا اگر سند روایت درست بود دلیل خیلی خوبی بود بر اینکه استنابه واجب است.

[1] العروة الوثقى (للسيد اليزدي)، ج‌2، ص: 460‌.
[2] وسائل الشيعة؛ ج‌11، ص: 67.
[3] وسائل الشيعة؛ ج‌11، ص: 74.
[4] وسائل الشيعة؛ ج‌11، ص: 72.
[5] وسائل الشيعة؛ ج‌11، ص: 72.
[6] وسائل الشيعة؛ ج‌11، ص: 64.
پاسخ


پیام‌های این موضوع
کتاب الحج/استطاعت - توسط احمدرضا - 27-ارديبهشت-1395, 09:24
RE: کتاب الحج/استطاعت - توسط احمدرضا - 27-ارديبهشت-1395, 09:24
RE: کتاب الحج/استطاعت - توسط احمدرضا - 27-ارديبهشت-1395, 09:25
RE: کتاب الحج/استطاعت - توسط احمدرضا - 27-ارديبهشت-1395, 09:26
RE: کتاب الحج/استطاعت - توسط احمدرضا - 27-ارديبهشت-1395, 09:27
RE: کتاب الحج/استطاعت - توسط احمدرضا - 27-ارديبهشت-1395, 09:28
RE: کتاب الحج/استطاعت - توسط احمدرضا - 27-ارديبهشت-1395, 09:29
RE: کتاب الحج/استطاعت - توسط احمدرضا - 27-ارديبهشت-1395, 09:30
RE: کتاب الحج/استطاعت - توسط احمدرضا - 27-ارديبهشت-1395, 09:33
RE: کتاب الحج/استطاعت - توسط احمدرضا - 27-ارديبهشت-1395, 09:33
RE: کتاب الحج/استطاعت - توسط احمدرضا - 27-ارديبهشت-1395, 09:35
RE: کتاب الحج/استطاعت - توسط احمدرضا - 27-ارديبهشت-1395, 09:35
RE: کتاب الحج/استطاعت - توسط رضا - 30-ارديبهشت-1395, 05:53
RE: کتاب الحج/استطاعت - توسط احمدرضا - 4-خرداد-1395, 16:23
RE: کتاب الحج/استطاعت - توسط احمدرضا - 4-خرداد-1395, 16:24

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 2 مهمان