امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
«تقریر» تقریرات سال تحصیلی 96-95
#27
95/08/12
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: ادله استصحاب/روایت محمد بن مسلم /بحث سندی
خلاصه مباحث گذشته:
در جلسه گذشته بحث از روایت محمد بن مسلم و ابو بصیر به عنوان چهارمین خبر دال بر استصحاب شروع شد. در ابتدا بحث سندی شروع و وثاقت دو راوی در آن بررسی شد. در این جلسه، ادامه بحث دنبال می شود.
 
سند روایت محمد بن مسلم و ابو بصیر
بحث در روایت محمد بن مسلم و ابو بصیر بود که در کتاب خصال آمده بود. تعبیر روایت این گونه بود : مَنْ كَانَ عَلَى يَقِينٍ فَشَكَّ فَلْيَمْضِ‌ عَلَى‌ يَقِينِهِ‌ فَإِنَّ الشَّكَّ لَا يَنْقُضُ الْيَقِين. در برخی نقل ها تعبیر (لایدفع الیقین) دارد[1] .
ظاهرا این موارد صرفا تعدد نقل در روایت واحد است لکن از تعبیر مرحوم شیخ اعظم (و فی روایه اخری) در رسائل این طور بر می آید که این ها را دو روایت می داند[2] .
سند این روایات مورد توجه بزرگان بوده است و حتی مثل شیخ اعظم هم که به سند احادیث، توجه زیادی نمی کند به سند این حدیث توجه کرده است.
بیشتر روات در سند حدیث از اجلاء می باشند و بحث اصلی پیرامون توثیق حسن راشد و قاسم بن یحیی است[3] .
توثیق قاسم بن یحیی
نسبت به وی در کلمات رجالیون توثیق خاصی وارد نشده است بلکه گذشت که در کلمات برخی متاخرین مثل علامه تضعیف شده است. چند راه برای توثیق قاسم بن یحیی وجود دارد:
الف. رجال کامل الزیارات
وجود این شخص در رجال کتاب کامل الزیارات نیز مشکلی را حل نکرد ؛ چرا قاسم بن یحیی جزء مشایخ با واسطه مرحوم ابن قولویه است و حتی خود مرحوم خویی نیز در نهایت فقط توثیق مشایخ بلاواسطه را قبول کرد.
ب. اکثار اجلاء
ثقات و اجلایی مثل احمد بن محمد بن عیسی و ابراهیم بن هاشم و محمد بن عیسی بن عبید روایات زیادی از قاسم ین یحیی نقل کرده اند و این مطلب می تواند قرینه اثبات وثاقت این راوی باشد. برای اثبات توثیق از راه اکثار نقل اجلاء دو بیان وجود دارد :
دو بیان برای توثیقِ از راه اکثار اجلاء
بیان اول. شهادت عملی بودن کثرت نقل
اگر راوی جلیل القدر تنها یک روایت را از شخصی نقل کند نمی تواند دال بر اعتماد به او باشد ؛ چرا که شاید وثاقت به روایت از قرینه دیگری غیر از وثاقت راوی برای وی حاصل شده باشد لکن اگر به دفعات زیادی از وی نقل کند می توان گفت این اکثار نقل، شهادت عملی بروثاقت آن شخص می باشد و دلالت بر اعتماد داشتن آن شخص جلیل القدر به این راوی می کند ؛ چرا که بعید است که بگوییم در تمام این موارد به خاطر قرینه خارجی بر صدور روایت، به نقل از وی مبادرت کرده است.
بیان دوم. عدم تضعیف راوی جلیل توسط رجالیون
در مواردی که شخص ثقه جلیل القدر و بلکه مطلق ثقه اکثار نقل کند و با این وجود توصیف به اکثار نقل از مجاهیل و ضعفاء نشود وثاقت شخص مروی عنه کشف می شود.
بله در صورتی که در وصف یک شخص جلیل القدر، نقل از ضعفاء ذکر شود دیگر نمی توان اکثار نقل او از شخص دیگر را دال بر وثاقت دانست.
در مورد قاسم بن یحیی نیز هیچ یک از احمد بن محمد بن عیسی و ابراهیم بن هاشم با وجود نقل فراوان از وی، از سوی رجالیون متهم به نقل از ضعفاء نشده اند و این دلیل بر این است که قاسم بن یحیی ثقه است.
نکته اول : صرف نقل یک جلیل القدر از روات مجهول و ضعیف، قدحی به وی نمی باشد چرا که ممکن است این نقل ها بر اساس اعتماد نبوده باشد مثلا مرحوم مجلسی روایات زیادی از ضعفاء نقل کرده است لکن لزوما نمی توان گفت ایشان به تمام این روات اعتماد کرده است بلکه هدف ایشان صرفا نقل و جمع آوری روایات بوده است. و نیز مثل مرحوم برقی که شاید از اکثار ایشان از کسانی بوده است که خودش آن ها را ثقه می دانسته است.
نکته سوم : به نظر ما همان طور که إکثارِ اجلاء با نقل احادیث متعدد کوتاه محقق می شود با نقل یک حدیث بسیار طویل هم محقق است مثلا نقل چهارصد حدیث کوتاه جداگانه با نقل یک حدیث چهارصد سطری هم وزن می باشد.
نکته چهارم : این بیان امروز را به خاطر این گفتیم که برخی در اخراج احمد بن محمد خالد برقی توسط احمد بن محمد بن عیسی اشعری تشکیک کردند و از آیت الله زنجانی نقل کردند که این اخراج شدن برقی را قبول ندارند[4] .
ج.شهادت مرحوم صدوق
مرحوم صدوق روایتی را در کتاب فقیه (باب زیارت حضرت سید الشهداء علیه السلام از ابواب مزار) نقل می کند که سند آن مشتمل بر حسن بن راشد و قاسم بن یحیی است، سپس می گوید :
وَ قَدْ أَخْرَجْتُ فِي كِتَابِ الزِّيَارَاتِ وَ فِي كِتَابِ مَقْتَلِ الْحُسَيْنِ ع أَنْوَاعاً مِنَ الزِّيَارَاتِ وَ اخْتَرْتُ هَذِهِ لِهَذَا الْكِتَابِ لِأَنَّهَا أَصَحُّ الزِّيَارَاتِ عِنْدِي مِنْ طَرِيقِ الرِّوَايَةِ وَ فِيهَا بَلَاغٌ وَ كِفَايَةٌ‌
باید توجه داشت این تعبیر مرحوم صدوق به جهت مضمون روایت نمی باشد چرا که این روایت از جهت مضمونی مشتمل بر مضامینی است که اهل قم آن را نمی پسندیدند و تلقی به غلو می کردند مثل تعبیرِ (و اراده الرب فی مقادیر اموره تهبط الیکم[5] ) که در زیارت منقوله در تهذیب و کافی آمده است ولی مرحوم صدوق یا وسائط دیگر، این فقره را حذف کرده است.
از طرف دیگر زیارات زیادی برای حضرت سید الشهداء علیه السلام وجود دارد که تمام راویان آن ثقه هستند و با این وجود مرحوم صدوق این روایت را توصیف به اصح الزیارات می کند. لذا کسی نباید اشکال کند که این تعبیر مرحوم صدوق نسبی است و به خاطر ضعیف بودن طرق سایر زیارات تعبیر اصح را در مورد این روایت به کار برده است و دال بر توثیق روات آن نمی باشد.
از این مطلبی که بیان شد به دست می آید که تعبیر اصح الزیارات اولا ناظر به متن نیست و ناظر به سند روایت است و ثانیا نه تنها روات این روایت ثقه هستند بلکه وثاقتشان از روات سایر روایات زیارت حضرت سید الشهداء هم بیشتر می باشد. لذا توثیق قاسم بن یحیی ثابت می شود.
نکته : برخی از زیارات در کتب، انشاء خود علماء هستند و برخی هم مرویه هستند. مرحوم صدوق با تعبیرِ (من طریق الروایه) اشاره به این می کنند که این روایت، انشائی نیست.
نکته : مرحوم خویی از این راه دومی که برای توثیق ذکر شد (شهادت مرحوم صدوق) به عنوان موید نام برده است و برخی معاصرین[6] در کتاب القضاء علتش را این دانسته اند که شاید اصح در کلام مرحوم صدوق از باب صحت قدمایی باشد که لزوما دال بر توثیق راوی نمی باشد. در صحت قدمایی ملاک وثوق به صدور است ولو اینکه وثاقت راوی ثابت نشود، لکن همان طور که آیت الله زنجانی هم تذکر داده اند این روایت را مرحوم صدوق از بین سایر روایاتی که دارای سند صحیح و راویان ثقه می باشند انتخاب نموده است لذا صحیح نیست که بگوییم این روایت به لحاظ صرف وثوق به صدور برگزیده شده است.
نکته : درست است که تعبیر اصح الزیارات در کلام مرحوم صدوق بلا فاصله بعد از این زیارات نیامده است بلکه بعد از ذکر روایت وداع آمده است لکن این تعبیر نمی تواند در مورد روایت وداع با حضرت سید الشهداء باشد چرا (زیارت) به وداع اطلاق نمی شود، وداع خداحافظی است و زیارت محسوب نمی شود.
بعض معاصرین هم در کتاب قضاء این تذکر را داده اند[7] .
ضمیمه ای برای بحث حجیت شهادت عملی :
در مواردی که شهادت قولی به وثاقت شخصی داده شود حجت بر وثاقت پیدا می شود ولی در صورتی که بر اسا حس صورت گرفته باشد. حال اگر مثل نجاشی شهادت به وثاقت شخصی بدهد و شک در این کنیم که شهادت وی بر اساس حس بوده است یا حدس، اصاله الحس را جاری می کنیم و وثاقت آن شخص را ثابت می کنیم. بنای عقلاء در موارد شهادت قولی بر اصاله الحس می باشد.
حال بحث در این است که گاهی اوقات، عالم رجالی شهادت قولی به وثاقت شخصی نمی دهد بلکه صرفا در عمل خود به وی اعتماد می کند مثل ابن قتیبه که نقل شده است مرحوم کشی به وی اعتماد می کرده است[8] در عین حال توثیقی از سوی کشی نقل نشده است، در چنین مواردی آیا باز هم اصاله الحس جاری می شود و حجت بر وثاقت را ثابت می کند یا خیر؟
آیا در شهادت عملی نیز به مانند شهادت قولی ظاهر حال اعتمادکننده این است که بر اساس حس وثاقت وی در نزدش ثابت شده است؟ در صورتی که جریان اصاله الحس محرز نباشد آیا این شهادت عملی می تواند سبب توثیق شود؟
چنین اصلی در موارد شهادت قولی یا قطعا وجود ندارد و یا لااقل مشکوک است.
به نظر ما نهایت این است که شهادت عملی عالم رجالی بر اساس حدس بوده باشد لکن باز هم در حق علمای اعصار بعد که منابع رجالی را به جز چند مورد معدود از دست داده اند حجت است، و این مطلب از این باب حجیت بالخصوص اهل خبره می باشد چرا که قول اهل خبره در حق غیرخبره به طور عام حجت است و در مورد خبره هایی که ابزار کار را در اختیار ندارند به طور خاص حجت است.
برای مثال قول طبیب (که حدسی است) در حق غیر طبیب و حتی طبیب هایی که ابزار طبابت را در اختیار ندارند حجت است. قول عالم رجالی مثل کشی هم به علت این که ابزار توثیق را در دست داشته اند برای علمایی که به جز چند کتاب معدود در دست ندارند حجت است و این حجیت از باب انسداد نیست. قول اهل خبره در صورتی برای خبره های دیگر حجت نیست که ابزار و منابع در دسترس آنها باشد.
نکته : مراد از امور حدسیه، امور ظنیه نیست بلکه این امور برای خود شخص خبره سبب قطع شده است و اصلا چه بسا اگر به دست ما هم می رسید قطع پیدا می کردیم مثل پزشکی که بر اساس یک سری امور قطع به نظری دست پیدا می کند و ممکن است اگر آن امور به دست ما می رسید ما هم قطع پیدا می کردیم. مراد از امور حدسیه اموری است که لازم نیست برای نوع مردم مفید قطع باشد مثل فتوی که مستند به قرائن حدسی است.
 

[1] الخصال ؛ ج‌2 ؛ ص619 : مَنْ كَانَ عَلَى يَقِينٍ فَشَكَّ فَلْيَمْضِ‌ عَلَى‌ يَقِينِهِ‌ فَإِنَّ الشَّكَّ لَا يَنْقُضُ الْيَقِين. تحف العقول ؛ النص ؛ ص109: مَنْ كَانَ عَلَى يَقِينٍ فَأَصَابَهُ مَا يَشُكُّ فَلْيَمْضِ‌ عَلَى‌ يَقِينِهِ‌ فَإِنَّ الشَّكَّ لَا يَدْفَعُ الْيَقِينَ وَ لَا يَنْقُضُهالإرشاد في معرفة حجج الله على العباد ؛ ج‌1 ؛ ص302 : مَنْ كَانَ عَلَى يَقِينٍ فَأَصَابَهُ شَكٌّ فَلْيَمْضِ‌ عَلَى‌ يَقِينِهِ‌ فَإِنَّ الْيَقِينَ لَا يُدْفَعُ بِالشَّك‌.
[2] فرائد الأصول ؛ ج‌3 ؛ ص68 : و منها: ما عن الخصال بسنده عن محمّد بن مسلم عن أبي عبد اللّه عليه السّلام، قال: «قال أمير المؤمنين صلوات اللّه و سلامه عليه: من كان على يقين فشكّ فليمض على يقينه؛ فإنّ الشكّ لا ينقض اليقين».و في رواية اخرى عنه عليه السّلام: «من كان على يقين فأصابه شكّ فليمض على يقينه؛ فإنّ اليقين لا يدفع بالشكّ». و عدّها المجلسي- في البحار- في سلك الأخبار التي يستفاد منها القواعد الكلّية.
[3] حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ الْيَقْطِينِيُّ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ يَحْيَى عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي عَنْ‌آبَائِهِ. علیهم السلام. الخصال ؛ ج‌2 ؛ ص610
[4] مراد استاد محترم این است که با تشکیک در سخت گیری احمد بن محمد بن عیسی وجه قبلی توثیق (اکثار احمد بن محمد از قاسم بن یحیی در حالی که احمد شخصیت سخت گیری دارد) زیر سوال می رود و در نتیجه باید وجه بعدی (اکثار اجلاء) را تقویت کرد و بیانش را روشن تر کرد.
[5] تهذیب الاحکام ج6 ص55 . الکافی (ط اسلامیه) ج4 ص577.
[6] استاد بعد از درس فرمودند که مراد آیت الله سید کاظم حائری است.ایشان در کتاب القضاء فی الفقه السلامی ص439 می فرمایند : و لعلّ السبب في أنّ السيّد الخوئي جعل هذا تأييدا لوثاقة القاسم بن يحيى و لم‌ يجعله دليلا عليها هو ما يقال من أنّ تصحيح الرواية من قبل القدماء لا يدلّ على توثيق الراوي؛ إذ من المحتمل كون مبناهم في التصحيح على مثل أصالة العدالة، لا على ثبوت الوثاقة بالشكل الّذي نؤمن به.
[7] و من البعيد افتراض رجوع اسم الإشارة في عبارته هذه إلى زيارة الوداع رغم أنّها هي الزيارة المتصلة بهذه العبارة، فالظاهر رجوعها إلى الزيارة الّتي نقلها عن الحسن بن راشد- و إن كانت تلك مذكورة قبل زيارة الوداع- فإنّها هي الزيارة العامّة المنصرف إليها الكلام لا الزيارة الخاصّة بحال الوداع، و هي الّتي عنونها بعنوان: (زيارة قبر أبي عبد اللّه الحسين عليه السّلام) و لم يعنون الوداع بذلك. القضاء في الفقه الإسلامي؛ ص: 439.
[8] رجال‌النجاشي/باب‌العين/باب‌علي/678259 - علي بن محمد بن قتيبة النيشابوري (النيسابوري) عليه اعتمد أبو عمرو الكشي في كتاب الرجال.
پاسخ


پیام‌های این موضوع
تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 21-شهريور-1395, 07:38
RE: تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 21-شهريور-1395, 07:42
RE: تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 21-آبان-1395, 19:09
RE: تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 2-اسفند-1395, 15:43
RE: تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 2-اسفند-1395, 15:44
RE: تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 2-اسفند-1395, 15:45
RE: تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 2-اسفند-1395, 15:46
RE: تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 15-اسفند-1395, 23:35
RE: تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 15-اسفند-1395, 23:36
RE: تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 15-اسفند-1395, 23:37
RE: تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 15-اسفند-1395, 23:38
RE: تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 15-اسفند-1395, 23:39
RE: تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 15-اسفند-1395, 23:41
RE: تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 15-اسفند-1395, 23:41
RE: تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 15-اسفند-1395, 23:43
RE: تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 20-اسفند-1395, 17:37
RE: تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 20-اسفند-1395, 17:38
RE: تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 20-اسفند-1395, 17:39
RE: تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 12-فروردين-1396, 16:21
RE: تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 12-فروردين-1396, 16:27
RE: تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 12-فروردين-1396, 16:28
RE: تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 12-فروردين-1396, 16:31
RE: تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 17-فروردين-1396, 22:56
RE: تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 17-فروردين-1396, 22:57
RE: تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 17-فروردين-1396, 22:58
RE: تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 27-فروردين-1396, 10:46
RE: تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 27-فروردين-1396, 10:50
RE: تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 27-فروردين-1396, 10:51
RE: تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 27-فروردين-1396, 10:53

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 3 مهمان