امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
دلیل احتیاط در عدم مخالفت با استخاره
#1
من[آیت الله زنجانی] قضيه اى را كه طريق بسيار صحيح و معتبرى دارد براى شما نقل مى كنم. اين قضيه را من از حاج آقا يحيى طالقانى [يكى از علماى محترم تهران] و ايشان از پدرشان، آقا شيخ حسن طالقانى [كه ايشان نيز يكى از علماى موجّه تهران بودند و هنگامى كه فوت كردند، حوزه علميه قم چند روز تعطيل اعلام شد] و ايشان از آقا ميرزا ابوالمعالى [از علماى درجه اول علما و عملا] نقل كرده اند كه ايشان مى فرمود: مرحوم حاجى كلباسى معروف، كه از اتقياء و علماى طراز اول بود، مخالفت با استخاره را به دليل وجوب عقلى دفع ضرر محتمل، حرام مى دانست. و بلكه در مخالفت با استخاره، بالاتر از احتمال ضرر وجود دارد بنابراين نبايد با آن مخالفت شود. مرحوم حاجى كلباسى دو قضيه را در رابطه با مخالفت با استخاره نقل مى كرد: قضيه اول اين بود كه روزى يكى از تجار و بازارى ها، ايشان را براى شام دعوت ميكند. مرحوم كلباسى هم جواب مثبت ميدهد ولى بعد يادش مى آيد كه بدون استخاره به آن شخص جواب مثبت داده
است. زيرا ايشان مقيد بود در اين موراد، با استخاره جواب بدهد. لذا براى مهمانى آن شب استخاره مى گيرد ولى استخاره بد مى آيد. اما براى مهمانى در شب بعد، استخاره خوب مى آيد. مرحوم كلباسى، فردى را به سراغ آن شخص بازارى مى فرستد تا ماجرا را به وى توضيح بدهد. آن شخص با شنيدن ماجرا، ناراحت مى شود و مى گويد من علماى محترم شهر را دعوت كرده ام و چگونه مى توانم به آنها بگويم كه مهمانى امشب منتفى است‌؟ مرحوم كلباسى به ايشان پيغام مى دهد كه شما اگر مهمانى را از طرف من كنسل كنيد، به آقايان بر نمى خورد و ناراحت نمى شوند. اين شخص هم همين كار را ميكند و مهمانى آن شب، منتفى مى شود. همان شب حدود دو ساعت و نيم بعد از غروب، يعنى زمانيكه به طور معمول جلسه يا منبر علماء به پايان مى رسد و از كارهاى خود فارغ مى شوند، سقف همان اتاقى كه قرار بود مهمانى در آن برگزار شود، فرو مى ريزد. به طورى كه اگر آن شب، جلسه مهمانى برگزار مى شد همه علماء زير آوار مى ماندند.




 شبیری زنجانی، موسی، دروس خارج اصول، جلد: ۱، صفحه: ۳۷۸، 
پاسخ
 سپاس شده توسط حسین . ، علی آمنی
#2
قضيه دوم اين است كه پس از آنكه مرحوم حاجى كلباسى به نجف مى رود، نابينا مى شوند. ايشان خيلى ناراحت مى شود و در توسّلى به حضرت امير عليه السلام عرض ميكند: چشم و بينايى يك نعمتى بود كه شما صلاح ندانستيد من متنعّم به آن نعمت باشم، از اين جهت هيچ گله اى ندارم ولى از يك جهت ناراحتم و آن اينكه ظاهرا من توفيق و لياقت خدمت به اسلام و مسلمين را ندارم زيرا يك روحانى نابينا چگونه مى تواند به اسلام خدمت كند؟ در همين حال، به ايشان القاء ميشود كه علاج تو، در كف دست توست. سپس احساس ميكند كه يك سنگ ريزه در كف دست او قرار دارد. آن سنگ ريزه را به چشمان خود مى مالد و همانجا شفا پيدا ميكند. بعد نگاه مى كند و مى بيند كه آن سنگ ريزه، درّ است. ايشان، آن درّ اعطايى حضرت را نگين انگشترى مى كند و از آن براى شفاء خودشان و خاندان و اصحاب و ديگر افراد، استفاده مى نمايد. تا اينكه يك روز، مرحوم كلباسى، به دليل خراب شدن و فروريختن ديوار منزل شان، با كمك چند كارگر شروع به تعمير و چيدن ديوار ميكند. موقع اذان كار را رها مى كند و براى نماز به مسجد مى رود و در آنجا متوجه مى شود انگشتر او گم شده است. ايشان سريع برمى گردد و مشاهده مى كند كه بخش عمده اى از ديوار توسط كارگرها چيده شده است. ديگران سعى مى كنند مرحوم كلباسى را منصرف كنند ولى ايشان قبول نمى كند و براى جستجو در ميان يكى از دو طرف ديوار استخاره ميكند. دوباره براى جستجو در يكى از دو طرف آن قسمتى كه استخاره آن خوب آمده، استخاره مى كند و همين طور استخاره ها را ادامه مى دهد تا اينكه يك قسمت محدود، متعين مى شود. كارگرها آن قسمت را خراب مى كنند ولى اثرى از انگشتر نمى يابند. مرحوم كلباسى مى فرمايد: امكان ندارد كه انگشتر در آنجا نباشد، فلذا خودشان مى روند و با دقت در لابه لاى گل ها و خشت ها جستجو مى كنند و انگشتر را پيدا مى كنند.



شبیری زنجانی، موسی، دروس خارج اصول، جلد: ۱، صفحه: ۳۷۹، مرکز فقهی امام محمد باقر علیه السلام وابسته به دفتر آیه الله العظمی شبیری زنجانی، قم - ایران
پاسخ
 سپاس شده توسط علی آمنی
#3
لازمه این استدلال آن است که اگر استخاره هم نکنیم ولی احتمال بدهیم اگر استخاره کنیم بد میاد باز هم دفع ضرر محتمل واجب باشد چون ممکن است به حد اطمینان به عدم ضرر نرسد.
ثانیا این گونه احتمالات که وابسته به امور ماورایی است و از طرق متعارف محسوب نمیشه معلوم نیست تنجیز آور باشد مثل رمل و جفر یا کشف و شهود که دلیل روشنی مبنی بر منجز یودن و معذر بودنش نداریم حتی اگر علم آور باشد فضلا عن الاستخاره.
پاسخ
 سپاس شده توسط عرفان عزیزی
#4
با این شیوه نمی توان احتیاط را واجب کرد موارد متعددی هم وجود دارد که طرف استخاره کرده و ضرر کرده و کم له من نظیر گویی فرض گرفته شده که استخاره همیشه مطابق واقع و مصلحت ملزمه ی عبد هست
پاسخ
#5
جایی دیدم که ایشان فرمود در صدد بیان حکم شرعی وجوب احتیاط نیست. صرف احتیاط عقلی است که چون بالتجربه دیده شده و موارد تجربه هم زیاد هستند عقل میگه احتیاط کنید.
و در ذهنمه فقط در استخاره به تسبیح هم این را فرمودند.
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان