ارسالها: 23
موضوعها: 10
تاریخ عضویت: بهمن 1391
اعتبار:
7
سپاس ها 9
سپاس شده 16 بار در 12 ارسال
10-بهمن-1391, 00:34
(آخرین تغییر در ارسال: 10-بهمن-1391, 00:35 توسط امین.)
با سلام ، ترک استفصال ربطی به وضع ندارد.
ارسالها: 28
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: بهمن 1391
اعتبار:
15
سپاس ها 11
سپاس شده 32 بار در 16 ارسال
12-بهمن-1391, 22:57
(آخرین تغییر در ارسال: 15-بهمن-1391, 00:45 توسط جواهری.)
بسم الله الرحمن الرحیم
دو مطلب در مورد ترک استفصال: مطلب اول ایا جایی که سوال سائل اطلاق یا عموم دارد تعبیر ترک استفصال صحیح است مثلا سائل می گوید حکم جماع در حال احرام چیست و امام مثلا می فرمایند موجب بطلان احرام می گردد آیا تعبیر ترک استفصال در اینجا صحیح است یا در اینجا چون کلام سائل اطلاق دارد و ظاهر این است که امام به سوال سائل جواب می دهند نه اینکه مطلب مستقلی می فرمایند ما اطلاق حکم را می فهمیم به بیان دیگر نفس ظهور در مقام جواب سوال بودن امام کافی است که در اینکه به اطلاق حکم نسبت به صور مختلف حکم کنیم.
مورد دیگر این است که سوال سائل در مورد قضیه خارجیه است هر چند بدانیم طرح سوال به نحو قضیه خارجیه - فرض ذهنی سائل باشد و تحقق خارجی ندارد ولی نفس سوال ظهور در این دارد که سائل از قضیه خارجیه سوال می کند- در اینجا خب اطلاق در کلام سائل معنا ندارد- نه اطلاق لفظی و نه اطلاق مقامی - همچنانکه مطلب واضح است- خب در اینجا بحثی بین علما مطرح است که آیا این که سائل مثلا گفته مردی در حال احرام جماع کرد حکمش چیست؟ حضرت فرمود باطل است و سوال نکردند که در چه احرامی بوده است خب سائل و دیگران تمسک می کنند به این جمله و میگویند فرقی ندارد در احرام حج باشد یا عمره مرد با همسر باشد یا غیر آن .
این اصل موضوع بحث
ولی خب اینجا بحثی دیگر مطرح است که آیا اصل مساله صحیح است که ترک استفصال حجت بر اطلاق است یا خیر؟ و دیگر نحوه دلالت آن به نحو ظهور مستند به لفظ است( دلالت وضعی یا سکوتی) یا مستند به اطلاق مقامی است؟مرحله سوم این است که اطلاق یا ترک استفصال کدام اقوی هستند؟
در مرحله اول بین علما اختلاف است بعضی مدعی هستند که ترک استفصال همیشه مفید عموم است بعضی دیگر فی الجمله منکر هستند و می گویند سوال ناظر به متعارف است بنابراین در مثال گذشته شما نمی توانید بگویید سائل در مورد جماع با اجنبیه سوال کرده زیرا متعارف نیست یا مثلا کسی از دفتر مراجع سوال کند در مورد نگاه به غیر همجنس و دفتر مرجع بگوید اگر محرم نباشید اشکال دارد کسی بگوید اطلاق دارد و شامل نگاه به خنثی هم می شود .
و از همین جا اشکال اساسی به بحث ترک استفصال شده است و اینکه اگر سائل در زمان یا مکان خاصی از مطلبی سوال کرده است آیا بعد از اینکه سوال نقل می شود و از جواب امام می توان برای حالات مختلف، ازمنه یا امکنه مختلف و افراد مختلف از ترک استفصال کمک گرفت خب مطلب جدی است و آیا میتوان از وثاقت راوی در نقل قضیه کمک گرفت و اینکه خصوصیات قضیه را نقل نکرده مثلا نگفته راوی در احرام حج تمتع بعد از احرام و قبل از وقوف به عرفات این سوال را کرده است پس این مطلب در آن زمان سوال نشده است یا بگوییم اگر آن زمان هم سوال کرده دخالت در حکم نداشته است و آیا چنین استنباطاتی از راوی برای ما حجت است؟
مرحله دوم این است که بگوییم ترک استفصال مطلقا یا فی الجمله حجت است خب این از باب ظهور مستند به لفظ است یا ظهور مقامی است
خب در اینجا دو احتمال وجود دارد بگوییم نفس کلام امام در جواب سوال سائل وقتی می فرمایند باطل می شود اطلاق دارد به این تقریب که در حقیقت در نظر عرف، قضیه خارجیه به قضیه حقیقه بازگشت داده می شود و مفروض الوجود است یعنی اگر مردی جماع کند احرامش باطل می شود و امام علیه السلام فرض وجود سوال سائل را به این صورت کرده اند و جواب داده اند در حقیقت جواب امام قضیه شرطیه محذوف دارد خب اگر این باشد همان اطلاق لفظی است که ظهور مستند به لفظ ولی ظهور سکوتی.
امّا احتمال دیگر این است که بگوییم : خیر امام در حقیقت به سوال سائل جواب داده اند و عرف استظهار قضیه محذوفه هم نمی کند که در این صورت بازگشتش به اطلاق مقامی است وقتی سائل سوال می کند و امام می خواهد وظیفه او را بیان نمایند خب وقتی سوال نمی کنند و حکم را بیان نمی کنند و سائل برای انجام وظیفه به آن تمسک خواهند کرد و این بازگشتش به اطلاق مقامی خود جواب امام ع است
بحث سوم این است که ترک استفصال قوی تر است اطلاق
خب اگر بگوییم بارگشت ترک استفصال به اطلاق لفظی است بحث در ترجیح انواع اطلاق بر همدیکر مطرح می شود
ولی اگر بگوییم به اطلاق مقامی بازگشت می کند باز بحث مطرح می شود که کدام مقدم است اطلاق مقامی یا لفظی
به نظر می رسد چه اطلاق لفظی باشد چه اطلاق مقامی مساله متفاوت نیست و این ابحاث که در اصول از اصول مسلمه گرفته می شود که ظهور مستند به لفظ مقدم بر غیر آن است و -حتی جلوتر- گفته اند ظهور مستند به عموم اقوی از اطلاق است مطلب کامل و فراگیری نیست کیف؟ و عرف در بسیاری از موارد شک میکند مگر عرف معیار در جمع عرفی نیست پس چرا خیلی از این استظهارها را استبعاد می کند بنابراین باید ریزتر و جزئی تر قاعده داده شود شاید نوع سوال سائل،یا سوال در مقام استفتائ و تعلیم و همچنین شخصیت سائل و محتوای حکم در تقدیم ترک استفصال بر اطلاق و به عکس بسیار موثر باشد.
ارسالها: 100
موضوعها: 45
تاریخ عضویت: آبان 1391
اعتبار:
0
سپاس ها 1
سپاس شده 21 بار در 15 ارسال
مرحوم سید قزوینی در تعلیقه ی بر معالم در ذیل بحث ((المرحلة الخامسة في معمّمات حكم المطلق المشكّك)) ، مطالب دقیقی در مورد ترک استفصال فرموده اند . ان شئت فراجع . ( تعليقة على معالم الأصول، ج4، ص: 828)
ارسالها: 30
موضوعها: 11
تاریخ عضویت: آبان 1391
اعتبار:
10
سپاس ها 40
سپاس شده 23 بار در 15 ارسال
تاریخچه
اولین کسی که به تفصیل به ترک استفصال پرداخته شافعی است.اولین فقیه از امامیه که به صورت گسترده از این قاعده استفاده کرده علامه حلی می باشد.اولین فقیه از امامیه که به توضیح و تبیین این قاعده پرداخته شهید اول در کتاب القواعد و الفوائد فی الفقه والاصول و پس از آن شهید ثانی در کتاب تمهید القواعد بعد از آن علامه محمد مهدی نراقی در کتاب های انیس المجتهدین فی علم الاصول و کتاب تجرید الاصول به این قاعده پرداخته است .وسپس میرزای قمی در کتاب قوانین به قانون ترک الاستفصال پرداخته و... ولی در کتب اصولیون معاصر کمتر به آن پرداخته شده.
ارسالها: 72
موضوعها: 9
تاریخ عضویت: مهر 1391
اعتبار:
8
سپاس ها 6
سپاس شده 67 بار در 40 ارسال
در مورد فرق بين اطلاق لفظي و اطلاق حاصل از ترك استفصال بايد گفت:
گاه امام ع كلام خود را به شكل ابتدايي بيان نمودهاند. در اينجا براي اثبات اطلاق ميگوييم با توجه به اينكه امام ع در مقام بيان تمام مراد خود است بنابراين اگر حكم قيدي داشت در كلام خود بيان ميكرد.
اما گاه كلام امام ع ابتدايي نيست بلكه ناظر به كلام ديگر بيان شده است و اين در جايي است كه راوي سوالي كرده و امام ع جواب او را داده است. در اينجا براي اثبات اطلاق نميتوان مانند كلام ابتدايي استدلال نمود، زيرا امام ع در اينجا در مقام بيان تمام مراد و تمام حكم واقعي نيست بلكه صرفاً در مقام جواب به سوال مطرح شده ميباشند. لذا در اينجا براي اثبات اطلاق حكم گفته ميشود امام ع در مقام جواب سوال و بيان حكم صورت مورد سوال هستند بنابراين اگر حكم در واقع داراي قيود و تفصيلات خاصي بود يا بايد از سائل طلب تفصيل مينمود (استفصال) و يا اينكه در بيان حكم تفصيل ميداد.
مثال استفصال:
عَنْ زُرَارَةَ قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ مُحْرِمٍ غَشِيَ امْرَأَتَهُ وَ هِيَ مُحْرِمَةٌ قَالَ جَاهِلَيْنِ أَوْ عَالِمَيْنِ؟
مثال تفصيل:
سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ لَا يَجِدُ الْمَاءَ فَيَتَيَمَّمُ وَ يُقِيمُ فِي الصَّلَاةِ فَجَاءَ الْغُلَامُ فَقَالَ هُوَ ذَا الْمَاءُ فَقَالَ إِنْ كَانَ لَمْ يَرْكَعْ فَلْيَنْصَرِفْ وَ لْيَتَوَضَّأْ وَ إِنْ كَانَ قَدْ رَكَعَ فَلْيَمْضِ فِي صَلَاتِه.
بنابراين در اينجا براي اثبات اطلاق حكم از ترك استفصال و تفصيل استفاده ميشود كه اختصاراً از آن با عنوان «ترك استفصال» ياد ميشود.
و البته در اينجا نيز فرقي بين عام بودن سوال سائل يا جزئي بودن آن وجود ندارد، زيرا در صورت عام بودن سوال تنها به جهت ترك استفصال و تفصيل است كه پي ميبريم كه حكم مذكور در كلام امام ع مربوط به سوال بعمومه ميباشد.
همچنين به نظر ميرسد كسي منكر دلالت ترك استفصال بر اطلاق حكم نيست، اما با توجه به اينكه ترك استفصال اثبات اطلاق حكم نسبت به صورتهاي محتمله در سوال را ميكند، برخي با ادعاي اينكه سوال منصرف به صورتهاي متعارف است و يا انصراف آن از صورتهاي محتمل الدخاله عرفاً (يعني قيودي كه عرفا احتمال دخالت آن در حكم ميرود ولي سائل ذكر نكرده است) دايره صورتهاي محتمله را تضييق ميكنند و در نتيجه اطلاق مستفاد از ترك استفصال تنها نسبت به آن صورتها اثبات ميشود.
خوب حالا فرق بين اطلاق در كلام ابتدايي امام ع و اطلاق حاصل از ترك استفصال در سوال و جواب چيست؟
در جواب بايد گفت ما دو مساله داريم يكي تاخير بيان از وقت خطاب و ديگري تاخير بيان از وقت حاجت. در مورد جواز تاخير بيان از وقت خطاب اختلاف است و بسياري آن را جايز ميدانند اما تاخير بيان از وقت حاجت را جايز ندانسته و آن را قبيح ميدانند.
حال در كلام ابتدايي با توجه به اينكه تاخير بيان قيود صرفاً تاخير بيان از وقت خطاب است، بسياري آن را جايز ميدانند و در نتيجه در اثبات اطلاق فحص از قرينه منفصل دخالت خواهد داشت.
اما در كلامي كه در جواب سوال بيان شده است تاخير بيان قيود تاخير از وقت حاجت است كه جايز نميباشد. بنابراين در اطلاق حاصل از ترك استفصال صرف نبود قيد متصل براي اثبات اطلاق كفايت ميكند.