2-اسفند-1395, 15:40
95/12/02
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مطلق و مقید /الفاظ مطلق /اسم جنس معرف به لام و علم جنس
خلاصه مباحث گذشته:
در جلسه گذشته به اولین حالت از اسم جنس که دخول تنوین بر اسم جنس بود پرداخته شد و بیان شد که تنوین مانع از شمولیت و تعیین اسم جنس میشود
دخول لام بر اسم جنس
بین نحویین معروف است که لام دال بر تعیین و تعریف است و گاهی وارد بر مفرد میشود و یک فرد معین از جنس را مشخص میکند که در این صورت لام عهد ذکری یا حضوری یا ذهنی بوده و دال بر تعریف است اما در صورت دخول لام بر جنس گفته شده تعریف جنس معنی ندارد زیرا جنس در خارج فرد مشخص ندارد و نمیتوان لام داخل بر جنس را لام تعریف دانست
به این اشکال پاسخ داده شده است که مراد تعیین ذهنی است به این معنی که جنس در ذهن در مقابل اجناس دیگر معین است و دارای حدودی است و بهواسطه همین حدود معین در ذهن است که در مقابل اجناس دیگر در ذهن قابل تصور است لذا شهید صدر فرموده این تعیین را میتوان تعیین ذهنی یا جنسی خواند[1]
اشکال صاحب کفایه به تعیین در اسم جنس
مرحوم صاحب کفایه به این تعیین اشکال کرده که نمیتواند مراد تعیین خارجی جنس باشد زیرا مسلم است که جنس در خارج تعیین ندارد و اگر مراد تعیین ذهنی آن است یعنی با دخول لام بر اسم جنس یک وجود ذهنی معنی از جنس در ذهن محقق میشود که با اخذ این معنی در موضوع له اسم جنس معین باعث میشود مصداق اسم جنس معنی ذهنی شده و قابل انطباق بر خارج نباشد لذا لام وارد بر اسم جنس لام تزیین است و نحویین از جهت اینکه لفظ اسم جنس معین است احکام معرفه را بر لفظ مترتب کردهاند اما از جهت معنی هیچ تعریفی صورت نگرفته است زیرا تعریف معنای جنس ممکن نیست مگر اینکه یک وجود ثانوی مستقل در ذهن از معنای جنس تصور شود که با این تصور معنای جنس ذهنی شده و قابل انطباق بر خارج نیست[2]
پاسخ مرحوم اصفهانی از اشکال صاحب کفایه
مرحوم اصفهانی فرموده مراد تعیین ذهنی نیست بلکه مراد تعیین متصور به تصور ذهنی است یعنی ملحوظ و معنایی از جنس که از خارج منتزع شده است دارای حدود و شئوناتی است که بهواسطه همین حدود و شئونات تعیین پیدا کرده است و چون منتزع از خارج است قابل انطباق بر خارج نیز است و ذهنی محض فقط لحاظ این معنی و ملحوظ است و تعریف این لحاظ مقصود اصولیین نیست[3]
اشکال شهید صدر به مرحوم اصفهانی
اگر مقصود ضم مفهوم تعیین به مفهوم اسم جنس است این معنی نمیتواند موجب تعریف شود زیرا خود مفهوم تعیین یک مفهوم نکره و غیر معین است و از ضمیمه کردن یک مفهوم غیر به مفهوم غیر معنی دیگر تعریف حاصل نمیشود هر چند تحصیص معنای اول رخ میدهد اما تحصیص به معنای تعریف نیست
و اگر مقصود تعریف حدود ماهیت جنس است که بهواسطه لفظ اسم جنس به آن دلالت میشد این مقدار تعیین قبل از دخول لام نیز در معنی و ملحوظ اسم جنس وجود داشت و لام تعریف چیزی به معنای اسم جنس اضافه نکرد که موجب تعیین شود
پاسخ شهید صدر به اشکال صاحب کفایه
صحیح این است که تعریف در اسم جنس به معنای اشاره خصوصیات لحاظ اسم جنس است زیرا واضع هنگام وضع ناچار از لحاظ و تصور معنای اسم جنس است و این لحاظ و تصور دارای خصوصیاتی است مثل تصور معنای اسم جنس در حالت ترس و با لام تعریف اشاره به این خصوصیات میکند به نحوی که این خصوصیات اخذ در معنای موضوع له اسم جنس نمیشود اما همین اشاره خصوصیات لحاظ باعث تعریف میشود و چون لحاظ غیر از ملحوظ است و ملحوظ حاکی از خارج و منطبق بر آن است لذا دخول لام تعریف بر اسم جنس مانع از انطباق آن بر خارج نمیشود[4]
و مرحوم شهید صدر همین بیان اشکال علم جنس را دفع میکند زیرا در علم جنس گفته شده جنس قابل تعریف و تعیین نیست لذا علم جنس قابل تصور نیست اما شهید صدر در مقام دفع اشکال میفرماید اعلام جنس اشاره به خصوصیات لحاظ معنای اسم جنس است و مثلاً لفظ «أسامه» که دال بر علم جنس اسد است در واقع اشاره به خصوصیات لحاظ معنای اسد میکند
البته احتمالات دیگری در مورد علم جنس بیان میفرماید که آنها را نمیپذیرد مثل اینکه مراد از علم جنس اخذ معنای اطلاق و تجرد از قید در معنای اسم جنس باشد
به این احتمال اشکال میکنند که اخذ اطلاق موجب تعریف نمیشود لذا کسی قائل نشده که طبیعت مجرد از قید مطلق است
و احتمال دیگر در معنای علم جنس گفته شده که علم جنس در ابتدای وضع اشاره به افراد خاص از جنس نزد قبیله خاص میکرده که با انقراض آن افراد خاص از طبیعت و جنس علم جنس باقی مانده و بر ماهیت آن افراد به همراه معنای علمیت دلالت میکند زیرا خصوصیات لفظیه بهسرعت از بین نمیروند
اشکال این احتمال این است که هیچ شاهد و تاریخی وجود ندارد که عرب الفاظی برای یک گروه خاص از اجناس وضع کرده باشد
اشکال به کلام شهید صدر
کلام ایشان نه در لام تعریف و نه در علم جنس صحیح نیست زیرا حتی در مواردی که لحاظ هیچ خصوصیتی نداشته باشد باز هم لام تعریف داخل بر اسم جنس میشود و وجود ذهنی هر کدام از اجناس غیر از وجود ذهنی جنس دیگر است و این تفاوت و تعیین باعث تعریف نمیشود زیرا مستلزم تعریف همه اسماء اجناس است
پاسخ صحیح از اشکال صاحب کفایه
مرحوم آقای خویی فرموده لام دال بر تعریف و اشاره است و با دخول لام بر اسم جنس معنای اسم جنس عوض نمیشود بلکه از باب تعدد دال و مدلول دلالت بر تعریف میکند مثل اسم اشاره که دال بر تعریف مدخول است[5]
با تمسک به همین کلام مرحوم آقای خویی و کمی تعدیل آن میتوان پاسخ اشکال صاحب کفایه را بیان کرد زیرا لام دال بر اشاره است و تعریف از لوازم اشاره است هر چند مدخول لام معین و معرفه نباشد بلکه یک کلی میتواند مدخول اسماء اشاره و لام واقع شود پس این تعریف در خود معنای اسم جنس اخذ نشده است بلکه ناشی از اشاریت لام است و چون اشاره مستلزم تعریف و تعیین است باعث معرفه شدن اسم جنس میشود و همین بیان را میتوان در مورد اعلام اجناس نیز بیان کرد که وضع شدهاند برای اشاره به اسم جنس که در واقع اشاره به همان معنای موجود در ذهن از اسم جنس است
[1] بحوث فی علم الأصول ج3ص435.
[2] کفایه الأصول ص245.
[3] نهایۀ الدرایۀ طبع جدید ج2ص495.
[4] مرحوم شهید صدر در ادامه فرمایش خود میفرماید لام تعریف داخل شده بر اسم جنس باعث انطباق جنس بر انطباقات مألوفه نزد ذهن است(بحوث ج3ص437) و به نظر نمیرسد دلالت بر خصوصیات لحاظ باعث انطباق معنای اسم جنس بر انطباقات مألوفه باشد و شاید به خاطر همین اشکال است که استاد در مجلس درس ذیل کلام ایشان را نقل نکرد.
[5] محاضرات فی علم الأصول طبع موسسه احیاء ج4ص524.