14-آذر-1401, 23:32
وجوب و حرمت:
هر تکلیف فعلی: یا منجز است یا غیر منجز است.
تکلیف فعلیِ منجز یعنی تکلیفی که به خاطر مخالفتش، استحقاق عقوبت وجود دارد. مثلاً آبی اینجاست که واقعاً نجس است. شرب این آب بر انسان حرمت فعلی دارد. این حرمت یا منجز است یا غیر منجز: اگر اماره یا اصل مؤمنی (مانند خبر ثقه بر طهارت یا استصحاب طهارت آب یا قاعدهی طهارت) وجود داشته باشد، حرمت فعلی، غیر منجز است و اگر مؤمّنی نباشد (مانند خبر ثقه بر نجاست یا استصحاب نجاست آب) حرمتِ فعلی منجز است؛ یعنی در شرب آن استحقاق عقوبت وجود دارد و معنای استحقاق عقوبت این است که عقوبت عبد توسط مولا قبیح نیست.
تنجز فقط و فقط وصف تکلیف فعلی است و تکلیف فعلی هم فقط و فقط دو تاست: وجوب فعلی و حرمت فعلی. فعلیت تکلیف دائر مدار وجود موضوع تکلیف در خارج است و تنجز تکلیف دائر مدار قیام منجِّز بر آن تکلیف است. در واقع تکلیف فعلی خود به خود منجز نمیشود، بلکه تنجیز همواره به یک منجِّز نیاز دارد. بر این اساس با عدم قیام منجِّز، تکلیف از تنجیز خارج میشود و برای خروج از تنجیز لازم نیست که حتماً مؤمّنی وجود شود.
- گاهی کلی هستند: مثل وجوب حج بر مستطیع یا مثل حرمت شرب خمر بر مکلف. به تکلیف کلی «جعل» هم گفته میشود.
- گاهی جزئی هستند: مثل وجوب حج بر زید یا حرمت شرب این خمر بر زید. به تکلیف جزئی، تکلیف فعلی یا «مجعول» هم گفته میشود. تکلیف وقتی فعلی میشود که موضوع آن تکلیف در خارج محقق شده باشد. (فعلیت تکلیف، دائر مدار فعلیت موضوع در خارج است.)
هر تکلیف فعلی: یا منجز است یا غیر منجز است.
تکلیف فعلیِ منجز یعنی تکلیفی که به خاطر مخالفتش، استحقاق عقوبت وجود دارد. مثلاً آبی اینجاست که واقعاً نجس است. شرب این آب بر انسان حرمت فعلی دارد. این حرمت یا منجز است یا غیر منجز: اگر اماره یا اصل مؤمنی (مانند خبر ثقه بر طهارت یا استصحاب طهارت آب یا قاعدهی طهارت) وجود داشته باشد، حرمت فعلی، غیر منجز است و اگر مؤمّنی نباشد (مانند خبر ثقه بر نجاست یا استصحاب نجاست آب) حرمتِ فعلی منجز است؛ یعنی در شرب آن استحقاق عقوبت وجود دارد و معنای استحقاق عقوبت این است که عقوبت عبد توسط مولا قبیح نیست.
تنجز فقط و فقط وصف تکلیف فعلی است و تکلیف فعلی هم فقط و فقط دو تاست: وجوب فعلی و حرمت فعلی. فعلیت تکلیف دائر مدار وجود موضوع تکلیف در خارج است و تنجز تکلیف دائر مدار قیام منجِّز بر آن تکلیف است. در واقع تکلیف فعلی خود به خود منجز نمیشود، بلکه تنجیز همواره به یک منجِّز نیاز دارد. بر این اساس با عدم قیام منجِّز، تکلیف از تنجیز خارج میشود و برای خروج از تنجیز لازم نیست که حتماً مؤمّنی وجود شود.
____________________________________
برگرفته از دروس خارج اصول فقه استاد سید محمود مددی، مباحث قطع، جلسهٔ ۱، ۶ شهریور ۱۴۰۱.