21-بهمن-1400, 11:43
عام عنوانی است در یک جمله که شامل همهی افرادش باشد، مثلاً در «اکرِم کلَّ فقیرٍ» «فقیر» عام است؛ زیرا شامل همهی افرادی که دارای فقر باشند میشود. در این جمله «کل» ادات عموم است و این ادات است که شمول و استیعاب عنوان «فقیر» را نسبت به همهی افرادش میفهماند.
خاص هم مانند عام عنوانی است که در یک جمله واقع شده است؛ اما وقتی با یک عنوان عام سنجیده میشود، مشاهده میشود که عنوان خاص بر بخشی از افراد عنوان عام صادق است. مثلاً اگر بعد از خطاب «اکرم کل فقیرٍ» خطاب دیگری از مولا صادر شود که «لا تکرم الفقراء الفسّاق» عنوان «الفقراء الفساق» عنوانی خاص محسوب میشود.
البته در همین خطاب عنوان «الفقراء الفسّاق» عام هم محسوب میشود؛ زیرا نسبت به همهی افرادش (یعنی فقرای فاسق) شمول دارد.
از این دو مقدمه روشن میشود که برای اتصاف یک عنوان به خاص بودن، لازم است عامی نسبت به آن خاص وجود داشته باشد؛ لذا اگر تنها یک خطاب از مولا صادر شده باشد که «لا تکرم الفقراء الفسّاق» این عنوان خاص نیست و تنها عام است.
مقدمهی دیگر تفاوت بین عام و مطلق است. یکی از این تفاوتها این است که برای فهم شمولیت:
با این توضیح روشن میشود که عام تخصیص خورده به مخصص متصل نه عام است و نه خاص و نه مطلق. مثلاً «اکرم الفقراء الا الفساق منهم» را در نظر بگیرید. عنوان «فقرا» در این خطاب:
تذکر 2: به نظر استاد در نظیر خطاب «اکرم الفقراء العدول»، عنوان «الفقراء العدول» عام تخصیص خورده نیست و اصلاً تخصیص به تقیید، تخصیص نیست. در چنین خطابی «الفقراء العدول» عام و از قبیل «ضیق فم الرکیة» است.
[تذکر 3: عام تخصیص خورده به مخصص منفصل، عام محسوب میشود؛ زیرا عنوان ذکر شده در آن خطاب، شامل همهی افرادش میشود (ظهورش در شمول نسبت به همهی افراد بعد از تخصیص منفصل از بین نمیرود). تنها در برخی از افراد که با مخصص منفصل معلوم شدهاند، حجت نیست.]
خاص هم مانند عام عنوانی است که در یک جمله واقع شده است؛ اما وقتی با یک عنوان عام سنجیده میشود، مشاهده میشود که عنوان خاص بر بخشی از افراد عنوان عام صادق است. مثلاً اگر بعد از خطاب «اکرم کل فقیرٍ» خطاب دیگری از مولا صادر شود که «لا تکرم الفقراء الفسّاق» عنوان «الفقراء الفساق» عنوانی خاص محسوب میشود.
البته در همین خطاب عنوان «الفقراء الفسّاق» عام هم محسوب میشود؛ زیرا نسبت به همهی افرادش (یعنی فقرای فاسق) شمول دارد.
از این دو مقدمه روشن میشود که برای اتصاف یک عنوان به خاص بودن، لازم است عامی نسبت به آن خاص وجود داشته باشد؛ لذا اگر تنها یک خطاب از مولا صادر شده باشد که «لا تکرم الفقراء الفسّاق» این عنوان خاص نیست و تنها عام است.
مقدمهی دیگر تفاوت بین عام و مطلق است. یکی از این تفاوتها این است که برای فهم شمولیت:
- در مطلق همواره به اجرای مقدمات حکمت نیاز هست.
- در عام همواره به اجرای مقدمات حکمت نیاز نیست.
با این توضیح روشن میشود که عام تخصیص خورده به مخصص متصل نه عام است و نه خاص و نه مطلق. مثلاً «اکرم الفقراء الا الفساق منهم» را در نظر بگیرید. عنوان «فقرا» در این خطاب:
- عام نیست؛ زیرا شامل همهی فقیرها نمیشود.
- خاص نیست؛ زیرا ورای آن عامی وجود ندارد که به نسبت به آن خاص محسوب شود.
- مطلق نیست؛ زیرا برای فهمیدن شمولی که در فقرا به صورت فی الجمله وجود دارد، نیاز به مقدمات حکمت نداریم.
تذکر 2: به نظر استاد در نظیر خطاب «اکرم الفقراء العدول»، عنوان «الفقراء العدول» عام تخصیص خورده نیست و اصلاً تخصیص به تقیید، تخصیص نیست. در چنین خطابی «الفقراء العدول» عام و از قبیل «ضیق فم الرکیة» است.
[تذکر 3: عام تخصیص خورده به مخصص منفصل، عام محسوب میشود؛ زیرا عنوان ذکر شده در آن خطاب، شامل همهی افرادش میشود (ظهورش در شمول نسبت به همهی افراد بعد از تخصیص منفصل از بین نمیرود). تنها در برخی از افراد که با مخصص منفصل معلوم شدهاند، حجت نیست.]
برگرفته از دروس خارج اصول فقه استاد سید محمود مددی، بحث عام و خاص، جلسات 90 تا 93، 11 تا 19 بهمن 1400.