4-بهمن-1402, 18:28
بنابر تحقیق مدلول استعمالی میتواند متعدد باشد؛ یعنی استعمال لفظ در اکثر از معنا اشکالی ندارد و هر دو مدلول استعمالی میتواند مقصود تفهیمی متکلم باشد.
[1] مقرّر: مرحوم اراکی درست است نه مرحوم صدر.
[2] دررالفوائد ( طبع جديد )، ص: 5
[3] ظاهراً پتروگراد درست است که نام لنین گراد بوده و همان سن پترزبورگ کنونی است.
یکی از نمونههای استعمال لفظ در اکثر از معنا، مادّهتاریخ است. اساساً بسیاری از مادّهتاریخهای زیبا، بر پایۀ استعمال لفظ در اکثر از معنا استوار است. بلکه تمام مادّهتاریخها، از قبیل استعمال لفظ در اکثر از معنا به معنای عامش هستند.
مادّهتاریخ، عبارتی است که در تعیین زمان یک واقعه، به کار میرود. این عبارت خودش یک معنایی دارد ولی افزون بر آن، وقتی به حروف ابجد بازگردانده میشود زمان وقوع آن واقعه را نشان میدهد. پس در مادّه تاریخ، متکلم علاوه بر ارادۀ معنای خود عبارت، معنایی که در اثر بازگردانده شدن به حروف ابجد از آن حاصل میشود را نیز اراده میکند. علت این که تمام مادّهتاریخها به یک معنا از قبیل استعمال لفظ در اکثر از معنا هستند به همین جهت است.
مرحوم آقای صدر[1] در مادّه تاریخ وفات مرحوم حاج شیخ چنین بیان نموده است: «لدى الكريم حلّ ضيفا عبده»[2]
در عبارت فوق، این الفاظ هم فانی در معنا هستند و هم به شکل استقلالی ملاحظه شدهاند یعنی هم فانیاً و هم استقلالاً ملاحظه شدهاند.
برخی از مادّهتاریخها به گونهای است که افزون بر این دو معنایی که در تمام مادّهتاریخها وجود دارد، را در بر دارد. مثلاً در وفات مرحوم مجلسی گفته شده:
«ماه رمضان که 27اش کم شد، تاریخ وفات باقر اعلم شد»
در این مثال، الفاظ مورد نیز بیانگر آنند که:
1- از ماه رمضان که 27 روز گذشت، وفات علامه مجلسی که همان باقر اعلم است، فرا رسید.
2- محاسبۀ حروف ابجد کلمۀ «ماه رمضان» و کم کردن، عدد 27 از حاصل آن، تاریخ وفات علامه مجلسی را نشان میدهد.
این مادّهتاریخ، چیزی بیش از مادهتاریخهای عادی است.
مرحوم جّد ما شبیه همین مادّه تاریخ را برای ولادت آیت الله والد به کار بردهاند: «از مبارک رمضان، 8 کم، هنگام سحور»
آیت الله والد هشتم ماه رمضان به دنیا آمدند؛ معنای این مادّهتاریخ آن است که با محاسبۀ حروف ابجد کلمۀ «مبارک رمضان» 1354 به دست میآید که با کم کردن 8 از آن، عدد 1346 به دست میآید که سال تولد آیت الله والد است.
اساساً مادّهتاریخها بر پایۀ همین بازیهای لفظی استوار است.
مادّهتاریخ جالبی در مورد تاریخ سقوط تِزارهای روسیه وجود دارد که در سال 1335 قمری رخ داده است. پیش از حکومت بِلشویک کمونیستها، سلسلۀ تِزارها حاکم بودند. پس از سقوط تزارها، بلشویک کمونیستها روی کار آمدند که نام روسیه به شوروی تغییر پیدا کرد. داستان بمباران حرم مطهر امام رضا علیه السلام نیز در زمان همین تزارها صورت گرفت که مرحوم جدّ ما مادّهتاریخ آن را در الکلام یجرّ الکلام ذکر نموده و مطلب جالبی در مورد آن نقل نمودهاند. بمباران حرم امام رضا علیه السلام آسیب معنوی بزرگی به باورهای ایمانی شیعیان وارد کرد و بسیار ناراحت کننده بود. بدبختی تزارها به هنگام سقوط، در حقیقت ترمیم آن آسیب معنوی محسوب میشد. فاصلۀ زمانی بین بمباران و سقوط تزارها را در خاطر ندارم ولی این فاصله به گونهای بود که همۀ مردم ایران تصور میکردند این سقوط، مجازات بمباران حرم امام رضا علیه السلام بود. مادّهتاریخ ذکر شده از این قرار است:
«صدایی بر آمد ز پُتر گِراد (پُتر گِراد نام قبلی لِنین گِراد[3] است) که شَه اشکریزان ز تخت اوفتاد»
در کلمۀ تخت، دو بار حرف «ت» تکرار شده است که حرف ابجدش 400 است که جمعاً میشود 800؛ به علاوۀ 600 که حرف ابجد حرف «خ» است، میشود1400؛ در کلمۀ «شَه» نیز سه نقطهاش به عنوان اشک ملاحظه شده، و کلمۀ اشکریزان به معنای آن است که سه نقطۀ «شه» انداخته شود تا بشود «سَه»؛ حرف ابجد «سَه» میشود، 65؛ این شعر در واقع میگوید 65 را از 1400 کم کن تا تاریخ سقوط تزارها را به دست آوری؛ 1400 منهای 65 میشود1335.
این نوعی استعمالات است که توأم با پیچیدگی بسیار زیاد است.
یک نوع دیگر از معانی تفهیمی هستند که با نوعی پیجیدگی همراه است و در ادبیات به نام معمّاهای ادبی شناخته میشود. امروزه از چنین جملاتی استفاده نمیشود اما سابقاً یکی از تفریحات اهل فضل، طرح معمّاهای ادبی و حلّ آنها بوده است. یکی از معمّاهای ادبی به این شکل است که خود دوستان میتوانند به حلّ آن بپردازند:
«به تازی و دریّ و قلب و تحریف ز لَعلِ یار خواهم ضدّ شرقی»
این معمّا نیز همراه با بازی با الفاظ است. تازی یعنی عربی کردن کلمه؛ دریّ یعنی فارسی کردن کلمۀ عربی؛ قلب یعنی دگرگونی و پس و پیش کردن؛ تصحیف یعنی تبدیل واژهای به واژۀ مشابه بدون در نظر گرفتن نقطه؛ مثلاً کلمۀ باد و یاد، از جهت تصحیفی یکی هستند. این توضیحات مقدماتی بود برای کسی که میخواهد معمّا را حل کند. این معمّا در واقع میخواهد بگوید برای فهمیدن درخواست، باید این بازی با الفاظ را انجام دهید.
شایان ذکر است که تمام اینها در چهارچوب همان معانی مستعملفیه است و از قبیل استعمال لفظ در اکثر از معنا است.
مثال دیگر استعمال لفظ در اکثر از معنا، مربوط به داستان شخصی که است که دوست داشته در زمان صفویه قاضی بشود. در زمان صفویه کارهای مذهبی_حکومتی به دست صدر بوده است. صدرها کسانی بودند که قاضی را تعیین میکردند. یک جایگاه، جایگاهِ شیخ الإسلامی بوده است که آن نیز توسط پادشاه تعیین میشده ولی حکومتی نبوده؛ شیخ الإسلام شخصیت برجستۀ مذهبی بوده که خودش جایگاهی داشته و پادشاه این جایگاه را به رسمیت میشناخته است. اما صدرها اینطور نبودند و کل جایگاهشان از طرف حکومت بوده است لذا ممکن است شخصی که عالم بوده اما عالم برجستهای نبوده، توسط حاکم به عنوان صدر تعیین شود. تعیین قضات به دست صدرها بوده است. شخصی بوده که دوست داشته قاضی بشود ولی صدر حاضر نبوده او را به عنوان قاضی تعیین کند؛ او برای جلب رضایت صدر یک خر به صدر رشوه میدهد و قضاوت را به دست میآورد. شاعر در وصف این حادثه شعری سراییده و میگوید:
«ز گلپایگان رفت شخصی به اردو (یعنی اردوی سلطنتی که قاضی شود، صدر راضی نمیشد»
«به رشوت خری داد و بستد قضا را اگر خر نمیبود قاضی نمیشد»
در این شعر، کلمۀ «خر» هم در معنای حقیقی و هم در معنای مجازی استعمال شده است. همچنین کلمۀ «نمیبود» هم در مفاد کان تامه و هم در مفاد کان ناقصه استعمال شده است. شاعر دو ترکیب کاملاً متفاوت را در این شعر به کار گرفته است که از قبیل استعمال لفظ در اکثر از معنا است.
مثالهای استعمال لفظ در اکثر از معنا تماماً از قبیل تعدد مدلولهای استعمالی هستند.
[1] مقرّر: مرحوم اراکی درست است نه مرحوم صدر.
[2] دررالفوائد ( طبع جديد )، ص: 5
[3] ظاهراً پتروگراد درست است که نام لنین گراد بوده و همان سن پترزبورگ کنونی است.