ارسالها: 47
موضوعها: 36
تاریخ عضویت: بهمن 1392
اعتبار:
3
سپاس ها 12
سپاس شده 27 بار در 18 ارسال
شاید در عبارات قدما تعبیر مرگ مغزی و امثال آن یافت نشود اما با توجه به ملاک های ارائه شده توسط ایشان، بتوان نظر ایشان را در رابطه با مرگ مغزی که مرگ است یا خیر به دست آورد.
در کتاب قصاص در بحث قصاص نفس، در بحث کسی که شخصی را حکم المذبوح کرده و بعد شخص دیگری او را ذبح می کند می فرمایند اولی قاتل است و دومی که سر را جدا کرده است باید دیه جنایت بر میت را بپردازد .
گویا بعد از جنایت اول ، فرد میت به حساب می آید حال باید دید ، کالمذبوح یعنی چه مرحوم محقق درشرایع چنین می گویند :
و هو أن لا تبقى حياته مستقرة
و مرحوم صاحب جواهر در تفسیر حیات مستقره می گویند :
فلا إدراك و لا نطق و لا حركة له اختياريين
یعنی ملاک مرگ را عدم ادراک و نطقی و حرکت اختیاری که نشان از اداراک است، قرار داده اند .
حال در مرگ مغزی که ساقه مغز خشک می شود و مغز که منشأ ادراک و حرکات اختیاری از بین می رود باید قائل به مرگ شوند . و الله العالم
ارسالها: 267
موضوعها: 120
تاریخ عضویت: آبان 1393
اعتبار:
10
سپاس ها 87
سپاس شده 82 بار در 66 ارسال
گر ملاک مرگ را این نکته می دانستند شاید به جهت نبود اطلاعات پزشکی چنین تصوری داشته و حالاتی مثل کما را هم مرگ میدانستند که همگی به نظر اشتباه در تطبیق محسوب میشود
ارسالها: 64
موضوعها: 41
تاریخ عضویت: آذر 1395
اعتبار:
4
سپاس ها 10
سپاس شده 28 بار در 23 ارسال
17-بهمن-1396, 01:03
(آخرین تغییر در ارسال: 17-بهمن-1396, 01:06 توسط فقه جواهری.)
این وجه که بگوییم «بالاخره در زمان معصوم هم مرگ معزی بوده و اتفاق جدیدی نیست اما در روایات ما اثری از این مطلب و سوال از این حالت نشده است نشان می دهد که در نظر مردم مرگ معزی با مابقی مرگ ها متفاوت نبوده است و معصومین این نگاه عرف را تایید کرده اند» اشکالی بر آن وارد است؟
البته ممکن است بگویید که مرگ معزی امروزه موضوع پیدا کرده چون با وجود دستگاههای پزشکی قلب و مابقی اعضای بدن را به کار وامی دارند و در زمان قدیم که این دستگاهها نبوده است چنین افرادی لامحالا از مرگ مغزی به مرگ طبیعی تبدیل می شده اند که حرف قابل توجهی است اما نمی دونم تمام موارد مرگ مغزی نیاز به دستگاه دارند یا نه؟؟
ارسالها: 267
موضوعها: 120
تاریخ عضویت: آبان 1393
اعتبار:
10
سپاس ها 87
سپاس شده 82 بار در 66 ارسال
17-بهمن-1396, 21:11
(آخرین تغییر در ارسال: 30-بهمن-1396, 00:30 توسط حسین ..)
اولا مرگ مغزی تصوری در زمان ائمه نداشته چون هم کمتر از الآن اتفاق می افتاده و هم نمی فهمیدند که او زنده است بلکه او را بیهوش محسوب می نمودند و به زودی فوت می کرده است
ثانیا در چنین شرایطی کبرایی که فقهاء از معنای مرگ ارائه کرده اند معتبر نیست چون چنین حالاتی را در نظر نداشتند و لذا طبق این بیان استاد حالت کما را نیز مرگ می دانستند
ارسالها: 172
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: دي 1396
اعتبار:
17
سپاس ها 155
سپاس شده 79 بار در 59 ارسال
از نظر ظاهری تفاوت بیهوشی، کما، و مرگ مغزی چیست؟
به فرض که کسی در زمان اهل بیت علیهم السلام دچار مرگ مغزی میشده و ضربان قلبش نیز به مقدار معتنا بهی (مثلا چند روز) ادامه یافته باشد، طبعا عرف وی را شخصی زنده، ولی بیهوش به حساب میآورده!
و از آنجایی که عرف، انسان را خارج از این سه حالت «مرده» «زنده» و «بیهوش» نمیدانسته، لذا طبیعتا سؤالات و پاسخها در مورد همین سه حالت بیان میگشته. لذا ظاهرا خیلی خیلی بعید است که حکم مرگ مغزی، چه در روایات و چه در کلمات فقها (ولو بالاشاره) مطرح شده باشد.