24-اسفند-1396, 22:55
در بحث قضاء، یکی از چیزهایی که محور برای تعیین « منکر » قرار می گیرد موافقت با اصل است. با توجه به این که آن چه موضوع احکام شرعی در باب قضاء است عناوینی مثل « مدعی » و « منکر » است و خود شارع معیار صدق « مدعی » و « منکر » را معرفی نکرده و ما را به ارتکاز عرفیمان واگذاشته است به نظر می توان گفت: برخلاف بقیه بخش هایی که استصحاب در آن جا جاری می شود در این قسمت اصلا نیازی به این که استصحاب ما استصحابی که مستقیما دارای اثر شرعی باشد نیست؛ چون استصحابی که عرف جاری می کند و با آن کسی را « مدعی » یا « منکر » می کند استصحابی است که در زندگی روزمره خودش با آن سر و کار دارد و کاملا مثبت است.
بله نهایتا با تعیین این که چه کسی « مدعی » و چه کسی « منکر » است حکم شرعی مرتبط با او هم ثابت می شود اما این اثر شرعی با واسطه استصحاب است ( حداقل از دید مرحوم شیخ )؛ چون این استصحاب محرز وضعیت متعلق عقد است و بدون نظر به این که عقدی بر روی آن رفته است اجرا می شود و نتیجه این استصحاب باید به این که فی المثل « زید » ادعای موافق با نتیجه را کرده ضمیمه شود تا عنوان « منکر » احراز شده و احکام بار شود که این به آن معناست که اثر شرعی موجود حاصل از کلی است که جزء آن از استصحاب به دست می آید و جزء دیگر وجدانی است که این از دید مرحوم شیخ کاملا اصل مثبت است.
اما سوال اصلی آن است که با وجود این توضیحات چرا علماء بزرگوار ما از جمله شیخ انصاری اصرار دارند که استصحابی که اجرا می کنند دارای اثر شرعی باشد در حالی که در بند اول عدم نیاز به استصحاب ممضاه توسط شرع و در بند دوم عدم امکان داشتن این نوع استصحاب اثبات شد؟؟؟ اصرار شیخ بر این مطلب در بحث « بیع شیء مسبوق به مشاهده با اعتماد به رویت سابق » به راحتی قابل مشاهده است
بله نهایتا با تعیین این که چه کسی « مدعی » و چه کسی « منکر » است حکم شرعی مرتبط با او هم ثابت می شود اما این اثر شرعی با واسطه استصحاب است ( حداقل از دید مرحوم شیخ )؛ چون این استصحاب محرز وضعیت متعلق عقد است و بدون نظر به این که عقدی بر روی آن رفته است اجرا می شود و نتیجه این استصحاب باید به این که فی المثل « زید » ادعای موافق با نتیجه را کرده ضمیمه شود تا عنوان « منکر » احراز شده و احکام بار شود که این به آن معناست که اثر شرعی موجود حاصل از کلی است که جزء آن از استصحاب به دست می آید و جزء دیگر وجدانی است که این از دید مرحوم شیخ کاملا اصل مثبت است.
اما سوال اصلی آن است که با وجود این توضیحات چرا علماء بزرگوار ما از جمله شیخ انصاری اصرار دارند که استصحابی که اجرا می کنند دارای اثر شرعی باشد در حالی که در بند اول عدم نیاز به استصحاب ممضاه توسط شرع و در بند دوم عدم امکان داشتن این نوع استصحاب اثبات شد؟؟؟ اصرار شیخ بر این مطلب در بحث « بیع شیء مسبوق به مشاهده با اعتماد به رویت سابق » به راحتی قابل مشاهده است