ارسالها: 1,037
موضوعها: 433
تاریخ عضویت: دي 1396
اعتبار:
17
سپاس ها 502
سپاس شده 199 بار در 173 ارسال
یکی از مباحثی که در نحوۀ برخورد با روایات و سیره های مستحدث و مسائل مستخدثه و ... تاثیر گذار است توجه به این مسأله است که ائمۀ هدی علیهم السلام صرفاً شأن هدایت مردم زمان خویش را داشتند و وظیفۀ بیش از این را نداشتد و یا این که شأن ایشان هدایت تمام بشریت در طول تاریخ است که روشن است قدر متیقنش احتمال اول است ؛ سئوال بنده این است که چه ادله ای را میتوان برای اثبات احتمال دوم و این که شأن ایشان هدایت تمام بشر بوده است اقامه کرد ؟
ارسالها: 89
موضوعها: 31
تاریخ عضویت: دي 1396
اعتبار:
21
سپاس ها 34
سپاس شده 36 بار در 28 ارسال
آیه شریفه انما انت منذر و لکل قوم هاد که در تفاسیر هاد به امام علی تفسیر شده دلالت بر هدایت عمومی ایشان دارد
ارسالها: 89
موضوعها: 31
تاریخ عضویت: دي 1396
اعتبار:
21
سپاس ها 34
سپاس شده 36 بار در 28 ارسال
یکی از بیاناتی که استاد قائینی برای این مطلب ارائه کردند الغاء خصوصیت بوده
یعنی برای افراد حاضر در زمان معصوم خصوصیتی نمی دیده بنابراین کلمات ائمه را منحصر به مردم زمان خود نمی بینند
ارسالها: 103
موضوعها: 33
تاریخ عضویت: بهمن 1391
اعتبار:
3
سپاس ها 14
سپاس شده 53 بار در 48 ارسال
چند دلیل به ذهن قاصر بنده می رسد:
1. از طرفی دین اسلام دین جاودانه است. از طرف دیگر هم در روایات متعدد حتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه را مطرح کرده اند و در این زمان مردم نسبت به امام دسترسی ندارند تا احکام و مسائل خود را بپرسند.
با توجه به این دو نکته باید تکلیف مردم در زمان غیبت را به گونه ای مطرح کرده باشند لذا نباید هدایتگری آنها فقط نسبت به مردم زمان خودشان باشد.
روایات فراوان امام باقر و امام صادق علیهما السلام شاید شاهدی بر این مطلب باشد که در این زمان حضرات فرصت پیدا کرده اند تا تکلیف را تا حدی برای مردم آینده مشخص کنند.
2. در برخی موارد راوی از امام زمان خود در مورد کلام امام سابق سؤال پرسیده است و امام او را مورد مؤاخذه قرار نداده است که چرا این کار را انجام دادی؟ کلام آن امام برای تو حجت نیست، بلکه برای زمان آن امام بود. تو باید سؤالت را از من بپرسی.
به عنوان نمونه «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ فِي تَفْسِيرِهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سُئِلَ عَنْ قَوْلِ النَّبِيِّ ص- إِنَّ الشِّرْكَ أَخْفَى مِنْ دَبِيبِ النَّمْلِ عَلَى صَفَاةٍ سَوْدَاءَ فِي...»
یا دسته از روایاتی که از امام سؤال می کنند و حضرت به کلام امام سابق استناد می کنند.
به عنوان نمونه «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْكَبَائِرِ فَقَالَ هُنَّ فِي كِتَابِ عَلِيٍّ ع سَبْعٌ الْكُفْرُ بِاللَّهِ وَ قَتْلُ النَّفْسِ وَ عُقُوقُ الْوَالِدَيْنِ وَ أَكْلُ الرِّبَا بَعْدَ الْبَيِّنَةِ وَ أَكْلُ مَالِ الْيَتِيمِ ظُلْماً وَ الْفِرَارُ مِنَ الزَّحْفِ وَ التَّعَرُّبُ بَعْدَ الْهِجْرَة...»
3. روایاتی که در باب کتابت روایات وارد شده است نیز شاید دلیلی بر این مطلب باشد. اگر هر امامی امام زمان خود باشد و نسبت به زمان های دیگر وظیفه نداشته باشد، دیگر نیازی به کتابت روایات برای آیندگان نیست.
به عنوان نمونه: «مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع احْتَفِظُوا بِكُتُبِكُمْ فَإِنَّكُمْ سَوْفَ تَحْتَاجُونَ إِلَيْهَا»
اللهم عجل لولیک الفرج