ارسالها: 47
موضوعها: 16
تاریخ عضویت: آبان 1395
اعتبار:
0
سپاس ها 3
سپاس شده 14 بار در 12 ارسال
حجیت در غیر احتجاجیات اساسا بی معناست.
حجیت به معنای معذریت و منجزیت است یعنی مثلا وقتی می گوییم «ظهور حجت است»، ظهورِ خطاب مولی در صورت اصابه به واقع، واقع را در حق عبد منجز و قطعی می کند(که در این حالت در صورت عصیان خطاب، استحقاق عقاب خواهد داشت) و در صورت عدم اصابه به واقع، معذر عبد است و عبد می تواند به ظهور آن کلام در برابر مولی احتجاج کند و بگوید که من در صورت موافقت خطاب، مستحق عقاب نیستم.
این معنا از حجیت صرفا در اموری که حق مولویت و عبودیت در آن مطرح است یا در اموری که به ریاست و مرئوسیت ارتباط پیدا می کند یا در خطابات حقوقی و فقهی معنا پیدا می کند. در یک کلام، حجیت صرفا در احتجاجیات معنا دارد و لاغیر.
از اینرو معنا ندارد به کسی که صرفا به دنبال کشف واقع است بگوییم ظهور این کلام برای شما حجت است و واقع برای شما کشف شد!!!
برگرفته از گفتگو با استاد معتمدی اردیبهشت 1401
ارسالها: 47
موضوعها: 16
تاریخ عضویت: آبان 1395
اعتبار:
0
سپاس ها 3
سپاس شده 14 بار در 12 ارسال
معمولا به مسئله عدم حجیت خبر واحد در ابواب غیرفقهی دقت می شود ولی به عدم حجیت ظواهر و جمع های عرفی در ابواب غیرفقهی توجه نمی شود. یعنی فرض کنید یک روایت قطعی السند داریم که خوردن عسل دوای هر بیماریست. آیا برای کسی که دنبال استفاده استحباب یا وجوب از این خطاب نیست و صرفا به دنبال واقع و علاج بیماری خود است، از این خطاب، واقع کشف شده است؟! یعنی این احتمال وجود ندارد که مخصصی آمده باشد و مثلا فلان بیماری را اخراج کرده باشد؟ این احتمال وجود ندارد که قرائنی در مجلس خطاب وجود داشته که با نرسیده است؟ نسبت به جهت روایت یقین دارید؟! آیا یقین دارید که روایت ادامه ای نداشته؟ یقین دارید که نقل به معنای مضر به دلالت صورت نگرفته است؟!
تمام اصولی که در فقه اعمال می کنیم اعم از اصالت عدم قرینه، اصالت عموم، اصالت عدم تقیه و اصالت عدم حذف و امثالهم، در فضای حجیت معنا دارند و برای شما قطع آور نیستند. نهایتا ما هستیم و میزان اطمینان یا ظنی که از مدلول و سند این روایت با لحاظ تمام احتمالات فوق برای ما می ماند. از اینرو شاید باید در نسبت قاطعانه دادن مدالیل ظاهره روایات به دین خدا(حتی روایات قطعی السند) به این مسائل دقت نمود.
ارسالها: 445
موضوعها: 211
تاریخ عضویت: بهمن 1397
اعتبار:
9
سپاس ها 54
سپاس شده 70 بار در 62 ارسال
اگر تفسیر مساله ی حجیت به جواز اسناد پذیرفته شود کما اینکه آقای خویی و استاد شهیدی این معنا را قبول دارند می توان طور دیگری مشی نمود
ارسالها: 445
موضوعها: 211
تاریخ عضویت: بهمن 1397
اعتبار:
9
سپاس ها 54
سپاس شده 70 بار در 62 ارسال
در مثال مذکور با شما موافقم اما عنوان کلام شما عام بود و فرمودید در غیر ابواب فقهی ظواهر حجیت ندارد عرض بنده این است که همه ی مثال ها یک دست نیست و طبق مبنای جواز اسناد در اینکه مثلا شب اول قبر فلان اتفاق می افتد نمی توان گفت این ظاهر بی اعتبار است.
ارسالها: 1,037
موضوعها: 433
تاریخ عضویت: دي 1396
اعتبار:
17
سپاس ها 502
سپاس شده 199 بار در 173 ارسال
فرمایش استاد معتمدی بسیار متین است
ارسالها: 14
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: اسفند 1397
اعتبار:
1
سپاس ها 3
سپاس شده 3 بار در 3 ارسال
این فرمایشات لوازم غیر قابل التزامی دارد. مثلا همه اخبارات قرآن از امور تکوینی (علیرغم قطعیت صدور) از حیز کاشفیت ساقط گردیده و قابل تمسک به غرض کشف واقع نیستند و چنین چیزی به مثابه آن است که اکثر آیات کریمه را کاللغو بدانیم زیرا حتی با پذیرش جواز اسناد هم ثمره معتدٌ بِهایی بر وجود آنها در «کتاب هدایت» بار نمیشود.
لذا به نظر حقیر میرسد که شاید مبنای جمعی از اعلام همچون حضرات آیات عظام بروجردی قدس سره _علی المحکي_ و سیستانی مدظله اقرب به صواب باشد، به اینکه بگوییم: ظواهر حاصل از اعمال قواعد عقلایی (اعم از اصول لفظیه و فحص از قرائن و جمع های دلالی و...) اطمینان آور هستند یا دست کم پس از اجرای تعدیلاتی، اطمینان آور خواهند بود و اطمینان هم ملحق به یقین است. (مقصودم از اطمینان ظن متاخم للعلم و احتمالات مثلا بالای ۹۵ درصد است.)
اما دعوی التفصیل بین ما و معاصران صدور نصوص، ففیها: کثیری از احتمالاتی که موجب ادعای ظنی الدلالة شدن ظواهر میشود، مستند به اموری است که میان ما و اهل عصر صدور نصوص یکی است (عمدتا احتمال تعویل بر منفصل و توریه و تقیه).
گویا این احتمالات در کثیری از موارد حاصل نوعی وسواس ناشی از انس با فنون دقیقه است و الا بدوا و عرفا چنین احتمالاتی وجود ندارد.