4-خرداد-1402, 10:57
(آخرین تغییر در ارسال: 4-خرداد-1402, 10:58 توسط محمد خداپرست.)
بازگشت اجتماع امر و نهی در مجمع به اجتماع ترخیص در تطبیق مامور به و نهی از آن
اجتماع امر و نهی در شیء واحد مثل اجتماع «صلّ» و «لاتصلّ»به جهت تضادّ بین بعث و زجر ممتنع است. واین واضح است. اما آیا مسئله اجتماع امر ونهی در مجمع معنون به دوعنوان ،هم همانگونه است؟
پاسخ منفی است؛زیرا هرچند متعلق امر ونهی فعل خارجی است، اما امر به همان فعل خارجی تعلق نگرفته است؛ بلکه صرفا ترخیص در تطبیق مامور به بر آن حصۀ خارجی است.
امر به طبیعت تعلق گرفته است و مکلف در تطبیق آن طبیعت بر هر حصهای - حتی حصهای که متعلق نهی است ـ مرخص است. پس اجتماع امر و نهی در واحد نیست بلکه اجتماع نهی و ترخیص در تطبیق حصه مامور به بر آن مورد است.
لذا اصلا اجتماع امر و نهی در شیء واحد اتفاق نمی افتد تا محال باشد، بلکه صرفا اجتماع نهی و ترخیص در تطبیق مامور به بر آن حصه است.
معنای «صلّ» این نیست که «صلّ فی المکان المغصوب» تا با «لاتغصب» قابل جمع نباشد بلکه مفاد «صلّ» این است که مکلف در تطبیق نماز بر هر حصهای حتی حصه ملازم با غصب هم مرخص است و اجتماع ترخیص و منع، مانعی ندارد همان طور که هیچ کدام از علماء بین احکام ترخیصی و نهی، تمانع ندیدهاند. به نظر این اشتباه در اثر برداشت غلط از عنوان مساله رخ داده است.
تعلق امر به فعل خارجی به غیر معنای فوق، دو تالی فاسد دارد:
اولامستلزم این است که فعل خارجی با تمام خصوصیاتش متعلق امر باشد به نحوی که همان آن خصوصیات دخیل در متعلق امر باشد در حالی که بالوجدان این طور نیست؛
ثانیاً لازمۀ امر به نماز این خواهد بود که همه افراد نماز را باید به جاآورد؛ یعنی باید مفاد امر اطلاق شمولی باشد نه بدلی.
برگرفته از درس خارج اصول استاد قائینی ج ۱۲۸-۱۴۰۲۰۲۳۱
اجتماع امر و نهی در شیء واحد مثل اجتماع «صلّ» و «لاتصلّ»به جهت تضادّ بین بعث و زجر ممتنع است. واین واضح است. اما آیا مسئله اجتماع امر ونهی در مجمع معنون به دوعنوان ،هم همانگونه است؟
پاسخ منفی است؛زیرا هرچند متعلق امر ونهی فعل خارجی است، اما امر به همان فعل خارجی تعلق نگرفته است؛ بلکه صرفا ترخیص در تطبیق مامور به بر آن حصۀ خارجی است.
امر به طبیعت تعلق گرفته است و مکلف در تطبیق آن طبیعت بر هر حصهای - حتی حصهای که متعلق نهی است ـ مرخص است. پس اجتماع امر و نهی در واحد نیست بلکه اجتماع نهی و ترخیص در تطبیق حصه مامور به بر آن مورد است.
لذا اصلا اجتماع امر و نهی در شیء واحد اتفاق نمی افتد تا محال باشد، بلکه صرفا اجتماع نهی و ترخیص در تطبیق مامور به بر آن حصه است.
معنای «صلّ» این نیست که «صلّ فی المکان المغصوب» تا با «لاتغصب» قابل جمع نباشد بلکه مفاد «صلّ» این است که مکلف در تطبیق نماز بر هر حصهای حتی حصه ملازم با غصب هم مرخص است و اجتماع ترخیص و منع، مانعی ندارد همان طور که هیچ کدام از علماء بین احکام ترخیصی و نهی، تمانع ندیدهاند. به نظر این اشتباه در اثر برداشت غلط از عنوان مساله رخ داده است.
تعلق امر به فعل خارجی به غیر معنای فوق، دو تالی فاسد دارد:
اولامستلزم این است که فعل خارجی با تمام خصوصیاتش متعلق امر باشد به نحوی که همان آن خصوصیات دخیل در متعلق امر باشد در حالی که بالوجدان این طور نیست؛
ثانیاً لازمۀ امر به نماز این خواهد بود که همه افراد نماز را باید به جاآورد؛ یعنی باید مفاد امر اطلاق شمولی باشد نه بدلی.
برگرفته از درس خارج اصول استاد قائینی ج ۱۲۸-۱۴۰۲۰۲۳۱