ارسالها: 112
موضوعها: 17
تاریخ عضویت: مهر 1391
اعتبار:
2
سپاس ها 30
سپاس شده 35 بار در 29 ارسال
در هر صورت شما اگر مسأله ای پیدا کردید که قاطبه ی علماء بگویند اثر ندارد، نخواندن آن و یاد نگرفتن فعلا اشکالی ندارد، تا زمانی که خود شما به اثر دار بودن آن پی ببرید.
البته ذکر این نکته لازم است که هم اکنون نیز اساتید بسته به مهم بودن یا کم اهمیّت بودن ثمرات مسأله، زمان صرف شده در تبیین آن مسأله را تغییر می دهند.
ارسالها: 112
موضوعها: 17
تاریخ عضویت: مهر 1391
اعتبار:
2
سپاس ها 30
سپاس شده 35 بار در 29 ارسال
دو مسأله به نظر می آید خلط شده است:
الف: نخواندن و کم وقت صرف کردن برای مسائلی که مشکوک الثمره هستند
ب. حذف این مسائل از کتب اصولی و فقهی
اگر کسی بعد از مدتی تحصیل یقین یا اطمینان به عدم فایده مسأله ای پیداکرد می تواند آن را نخواند یا گذرا عبور نماید اما حذف آن مسأله از اصل کتب اصولی و فقهی مبتنی بر این است که هیچ ثمره ای حداقل بر اساس نظر قاطبه ی علماء بر آن مترتب نباشد. در حالی که در مسأله ی مورد بحث بعضی از از کاربرها نقل فرمودند که مثلا آقای خوئی ثمراتی را در بحث امکان اطلاق و ... بر این مطلب بار نموده اند.
ارسالها: 112
موضوعها: 17
تاریخ عضویت: مهر 1391
اعتبار:
2
سپاس ها 30
سپاس شده 35 بار در 29 ارسال
21-ارديبهشت-1395, 12:54
(آخرین تغییر در ارسال: 21-ارديبهشت-1395, 12:56 توسط عالم.)
شاید نتوانستم منظورم را درست برسانم، حذف مسائلی از کتب اصولی و فقهی به صرف اینکه ادعا شده اثری بر آن بار نیست کاری صحیح نیست. و در واقع گرفتن محتمل الابزاریت از ایندگان هست. یعنی ریختن ابزارهایی که تصور می کنیم برای چاه کندن فایده ندارد در چاه در حالی که ممکن دیگران از آن استفاده نمایند، لذا بنده عرض کردم اگر کسی تصور دارد که مسأله ای اثر قابلی در فقه ندارد خب مطرح نکند و وقت صرف آن نکند.
به نظر می رسد حرف ها در این باب زده شد و شاید وقت صرف بیشتر برای این موضوع به صلاح نباشد. البته لکم الخیار
ارسالها: 230
موضوعها: 64
تاریخ عضویت: مهر 1391
اعتبار:
4
سپاس ها 7
سپاس شده 92 بار در 78 ارسال
به نظرم بحث از موضع خودش منحرف شده و به بحث دیگری رسیده که اگر دوستان مایل به ادامه بحث هستند میتونن موضوع جدیدی ایجاد کنند.
اما ظاهرا دوست عزیز به عرض بنده توجه نکردند. عرض کردم از نظر عدهای از علماء اگر وضع حروف، از قسم وضع عام موضوع له خاص باشد در حروف و هیئات اطلاق معنا ندارد لذا نمیتوان از هیئت امر یا هیئت نهی و ... اطلاق گیری کرد. و لذا برخی مثل مرحوم شیخ معتقدند در واجبات مشروط، قید محال است که به هیئت برگردد بلکه به ماده بر میگردد و بعد هم آثاری دارد که در جای خودش مطرح است.
و ...
این کم ثمره ای نیست. حال اینکه چرا دوست عزیز اصرار دارند حتما به صورت خاص یک آیه یا روایت برای ایشان ذکر کنم را نفهمیدم.
اما مساله اینکه ذهن قدرت تحلیل پیدا می کند و ایشان این را از باب ثمره تراشی دانسته اند از نظر حقیر بی نیاز از جواب است.