8-ارديبهشت-1397, 11:07
در تمسک به اطلاق حدیثی که نقل کردید،
اگر دلیل سیره عقلاء را نپذیرفتیم و بلکه ادعا کنیم که در سیره عقلاء در مواردی که احتمال تقیه معتنی به باشد اصل عدم تقیه نداریم، قهرا اطلاق این روایت بر خلاف سیره ی عقلاء خواهد شد. سوال این است که آیا این اطلاق می تواند رادع سیره باشد؟ مخصوصا اگر احتمال تقیه زیاد و تقیه، مظنون باشد.
لذا چه بسا گفته شود این حدیث اطلاق ندارد و ناظر به این مطلب است که وقتی محرز شد که امام از شما فلان کار را می خواهد شما معذوری ولو تقیه باشد مانند قضیه ی علی بن یقطین که امام به او دستور دادند مانند عامه وضو بگیرد
اگر دلیل سیره عقلاء را نپذیرفتیم و بلکه ادعا کنیم که در سیره عقلاء در مواردی که احتمال تقیه معتنی به باشد اصل عدم تقیه نداریم، قهرا اطلاق این روایت بر خلاف سیره ی عقلاء خواهد شد. سوال این است که آیا این اطلاق می تواند رادع سیره باشد؟ مخصوصا اگر احتمال تقیه زیاد و تقیه، مظنون باشد.
لذا چه بسا گفته شود این حدیث اطلاق ندارد و ناظر به این مطلب است که وقتی محرز شد که امام از شما فلان کار را می خواهد شما معذوری ولو تقیه باشد مانند قضیه ی علی بن یقطین که امام به او دستور دادند مانند عامه وضو بگیرد