8-اسفند-1397, 19:00
چند خط نوشته ای که نگارنده مقاله برای بنده فرستاده بودند تا در مطلب اصلی قرار دهم، بخاطر اشتباه بنده حذف گشته بود.الآن آن قسمت و تکمله نگارنده که برای بنده فرستاده شده را اینجا قرار می دهم.
قاعده قبح عقاب بلابیان همانگونه که اصولیون می گویند وارد بر دفع ضرر محتمل است و می گوید اصلا ضرری نیست تا به دفع ضرر محتمل اخذ شود.
اما این مطلب برعکس می باشد درمورد دفع مفسده محتمل و همین طور در مورد محبوبیت و مبغوضیت احتمالی فعل و همین طور اموری از این سنخ.
این دفع مفسده و اخوات اویند که وارد بر قبح عقاب بلابیان هستند.در مورد دفع ضرر مطلب همان است که اصولیون می گویند اما دفع مفسده محتمل و اخواتش کاملا برعکس می باشد.
به اندک تاملی این نکته کاملا روشن می گردد.
اما البته یکی از اشکالات شما نسبتا وارد بود به بیانی بهتر (البته بعد مقداری استدراک می کنیم).
بیانی که از آقای لاریجانی در جواب به حق الطاعه است و در درس های خارج اصول ذیل این بحث دیدم که بزرگان درباره اش صحبت می کنند.
بنده حقیقتا مصلحت تسهیل را دست کم گرفتم. فقط وجهی برای عدم لزوم می دانستم نه این که اراده جدی مولی بر وفق آن را در نظر بگیرم.
آقای لاریجانی می گویند: نسبت به مصلحت تسهیل ممکن است اراده شدید مولی اتفاقا بر ترخیص از فعل یا ترک باشد.
چون اولا نسبت به عباد رئوف است. اصلا راضی نیست که حکم لزومی باشد تا عباد به سختی بیفتند. راحتی آن ها برایش مهم است.
ثانیا رغبت در اعمالشان از بین می رود بلکه ممکن است از دین زده شده و خدایی نکرده از آن خارج شوند و ...
به همین خاطر اراده شدیده مولی بر جواز باشد و نهی شدید از لازم گردانیدن فعل داشته باشد به طوری که لازم گردانیدن مبغوض مولی باشد.
بدین صورت مصلحت تسهیل (برخلاف آنچه گفته شد) فقط نقش کم کردن مقدار لزوم اجتناب یا انجام عمل را ندارد.
بلکه کاملا تزاحم می کند با مصلحت و مفسده واقعیه فعل.چون لازم گردانیدن هم مبغوض شدید مولی ممکن است باشد.
تکمله این بحث در فرصتی دیگر عرض می شود.
قاعده قبح عقاب بلابیان همانگونه که اصولیون می گویند وارد بر دفع ضرر محتمل است و می گوید اصلا ضرری نیست تا به دفع ضرر محتمل اخذ شود.
اما این مطلب برعکس می باشد درمورد دفع مفسده محتمل و همین طور در مورد محبوبیت و مبغوضیت احتمالی فعل و همین طور اموری از این سنخ.
این دفع مفسده و اخوات اویند که وارد بر قبح عقاب بلابیان هستند.در مورد دفع ضرر مطلب همان است که اصولیون می گویند اما دفع مفسده محتمل و اخواتش کاملا برعکس می باشد.
به اندک تاملی این نکته کاملا روشن می گردد.
اما البته یکی از اشکالات شما نسبتا وارد بود به بیانی بهتر (البته بعد مقداری استدراک می کنیم).
بیانی که از آقای لاریجانی در جواب به حق الطاعه است و در درس های خارج اصول ذیل این بحث دیدم که بزرگان درباره اش صحبت می کنند.
بنده حقیقتا مصلحت تسهیل را دست کم گرفتم. فقط وجهی برای عدم لزوم می دانستم نه این که اراده جدی مولی بر وفق آن را در نظر بگیرم.
آقای لاریجانی می گویند: نسبت به مصلحت تسهیل ممکن است اراده شدید مولی اتفاقا بر ترخیص از فعل یا ترک باشد.
چون اولا نسبت به عباد رئوف است. اصلا راضی نیست که حکم لزومی باشد تا عباد به سختی بیفتند. راحتی آن ها برایش مهم است.
ثانیا رغبت در اعمالشان از بین می رود بلکه ممکن است از دین زده شده و خدایی نکرده از آن خارج شوند و ...
به همین خاطر اراده شدیده مولی بر جواز باشد و نهی شدید از لازم گردانیدن فعل داشته باشد به طوری که لازم گردانیدن مبغوض مولی باشد.
بدین صورت مصلحت تسهیل (برخلاف آنچه گفته شد) فقط نقش کم کردن مقدار لزوم اجتناب یا انجام عمل را ندارد.
بلکه کاملا تزاحم می کند با مصلحت و مفسده واقعیه فعل.چون لازم گردانیدن هم مبغوض شدید مولی ممکن است باشد.
تکمله این بحث در فرصتی دیگر عرض می شود.