8-آذر-1398, 19:46
(6-آذر-1398, 20:14)خیشه نوشته: چه اشکالی دارد که ادله دیگر بیان موضوع کرده باشندو ایه تجارت بیان حکم کرده باشد. لذا اگر ما به ادله دیگر برای باطل بودن رجوع کنیم برای تحقق موضوع است و حکمش را از ایه تجارت استفاده میکنیم. مثلا اگر باء به معنای سببیت باشد مراد این است که به سبب باطل اموال را نخورید. حال سبب باطل چیست؟ در ادله دیگر خداوند قمار را سبب باطل قرار داده است و ایه تجارت حکم تکلیفی ان را بیان میکند.
با سلام ممنونم از اعتنای شما به مباحث برادر عزیز.
ظاهر آیه ی قران و قول مشهور بر این است که مراد ار باطل در آیه ی شریفه، باطل عرفی می باشد لذا تعیین موضوع با أدله ی دیگر راهگشا نیست و اشکال به قوت خود باقی است.
أما جواب هایی که حضرت استاد در درس فرمودند اینچنین است:
جواب خود امام از شبهه:
ایشان از این مناقشه اینگونه جواب داده اند که این استثناء و تخصیص که به این شکل در اذهان عرف نقش ببندد، یک أمر مستبعد است؛ چرا که این طور جمله از اینگونه استثناء زدن اباء دارد؛ تخصیص در حقیقت تحفظ بر موضوع و استثناء از حکم است، این گونه تخصیص در آیه شریفه بعید است؛ چرا که جمله اباء دارد از اینکه باطل را استثناء بزنیم.
عبارت امام چنین است:
«ثمّ إنّ الظاهر عدم کون الإخراج من قبیل التخصیص؛ لأنّ الآیه آبیه عن التخصیص الحکمی، فمن المستهجن عرفاً أن یقال: «لا تأکلوا ما حصل بالباطل إلّا هذا الباطل» فلا یحتمل تجویز الباطل تخصیصاً»[۵].