19-ارديبهشت-1399, 12:58
(18-ارديبهشت-1399, 18:08)مهدی خسروبیگی نوشته:(18-ارديبهشت-1399, 05:47)عرفان عزیزی نوشته: استاد درنقد ایشان دو نکته را مطرح نمودند: اولاً به فرض مطالب ایشان همه درست باشد، آیا مقتضی این است که قضیه ی قبح عقاب بلا بیان تحت یک عنوان عام نباشد؟ عقل یک حکمی دارد و موضوعش لابیان است و محمولش قبح است. حتی اگر فرض کنیم که معیار قبیح بودن عقاب اصلاً فرق کند، چه اشکالی دارد که ما یک قضیهی کلیه با یک محمول و موضوع داشته باشیم ولکن قسمی از این محمول یک مناطی داشته باشد و قسمی دیگر از آن مناط دیگری داشته باشد.مگر مرحوم نائینی انکار قضیه عام و واحد را کرده است؟ ایشان می گوید از حیث ثبوتی می توان بین مصادیق قبح عقاب بلابیان تفکیک قائل شد و گفت این عام دو فرد دارد یکی اینکه اصلا بیانی نرسیده و دیگر اینکه بیانی اصلا وجود ندارد که برسد.
ثانیا در بحث قبح عقاب مسئله اعم است. درست است که فی الواقع تکلیفی نیست، اما میشود که ملاک ثبوتی باشد و شخص احتمال بدهد که ملاکی در واقع هست. ولو احتمال بدهد که اصلاً تکلیفی هم نیست اما مخالفت با ملاک که میتواند باشد و چنین احتمالی وجود دارد. 99/2/7
بحث ثانی هم مگر مرحوم نائینی نفی احتمال ملاک را در واقع کرد. گفت ممکن است در واقع بیانی نبوده که به ما برسد نه اینکه ملاکی نباشد.
وقتی اختصاص می دهند برائت را به جایی که خطابی بوده و به ما نرسیده یعنی عمومیت قضیه را قبول ندارد.بعد از تفکیک مصادیق گفتند قاعده در یک مصداق جاریست
دربحث ثانی هم ایشان عقاب را دائر مدار تکلیف گرفته استاد می گویند می شود تکلیفی نباشد اما به خاطر تفویت ملاک استحقاق عقاب باشد