4-اسفند-1399, 10:22
اندراج مثالی که در ذیل مطرح کرده اید در کبرایی که ذکر کرده اید واضح نیست. در آن مثال، چنانکه استاد شبیری می فرمودند می توان این طور گفت که اصول لفظیه متعارفا برای احراز مراد متکلم جاری می شود و جایی که مراد معلوم است نمی توان به اصول لفظیه استناد کرد (مشابه بحث اجرای اصالۀ الحقیقه برای کشف معای موضوع له یا بحث دوران بین تخصیص و تخصص و ...
اما این که تعبیر کرده اید متکلم اصلا نمی خواهد از این لفظ، معنای مشخصی و متعینی را افهام کند ولو عقلاً ممکن باشد، چه بسا متعارف نباشد و در متعارف استعمالات، به هر حال به ازاء هر لفظی که به کار می برند معنایی را در نظر می گیرند که قهرا تعین دارد./؟
اما این که تعبیر کرده اید متکلم اصلا نمی خواهد از این لفظ، معنای مشخصی و متعینی را افهام کند ولو عقلاً ممکن باشد، چه بسا متعارف نباشد و در متعارف استعمالات، به هر حال به ازاء هر لفظی که به کار می برند معنایی را در نظر می گیرند که قهرا تعین دارد./؟