13-بهمن-1400, 20:02
تکمیل:
یکی از دوستان نقل کردند که استاد در گفتگوی بعد از درس، گفتهاند که برای مفهوم داشتن شرط در خطاب تبلیغ، علاوه بر احراز این که حکمِ مطرح در جزا، سنخ الحکم است، نیاز به اثبات انحصاری بودن علیت شرط برای جزا هم هست و بدون این مطلب نمیتوان مفهوم را ثابت کرد.
پس اثبات مفهوم شرط، منوط به دو رکن خواهد شد:
استاد انحصاری بودن را در خطابات تبلیغی قبول کردهاند و وجه آن را نه اطلاق لفظی بلکه اطلاق مقامی دانستهاند.
قاعدتاً بیان استاد باید این باشد که با توجه به این که مولا در بیان حکم تنها یک شرط را بیان کردهاند و شرط دیگری را درعرض شرطِ مطرح شده، موجب حکم ذکر نکردهاند، نشان میدهد که تنها همین شرط است که جزا را در پی دارد. (این اطلاق مقامی میتواند اطلاق مقامی مجموع ادله باشد یا اطلاق مقامی خصوص دلیلی که میخواهد استلزام بین شرط و جزا را بیان نماید؛ هرچند به نظر میرسد که اثبات اطلاق مقامی مجموع ادله سهلتر است.) احتمال دارد که منظور محقق نائینی که اطلاق «أو»یی را مطرح کردهاند همین اطلاق مقامی باشد؛ هرچند که ظاهر کلام ایشان تمسک به اطلاق لفظی است (شهید صدر هم با توجه به همین ظاهر اشکال کردهاند که ذکر نکردن عدل دیگر در شرط به «أو»، تقیید نیست عدم توسعه است و با اصالة الاطلاق نمیتوان چنین نتیجهای گرفت.)
یکی از دوستان نقل کردند که استاد در گفتگوی بعد از درس، گفتهاند که برای مفهوم داشتن شرط در خطاب تبلیغ، علاوه بر احراز این که حکمِ مطرح در جزا، سنخ الحکم است، نیاز به اثبات انحصاری بودن علیت شرط برای جزا هم هست و بدون این مطلب نمیتوان مفهوم را ثابت کرد.
پس اثبات مفهوم شرط، منوط به دو رکن خواهد شد:
- سنخ الحکم بودنِ حکم در جزا
- انحصاری بودن علیت شرط برای جزا.
استاد انحصاری بودن را در خطابات تبلیغی قبول کردهاند و وجه آن را نه اطلاق لفظی بلکه اطلاق مقامی دانستهاند.
قاعدتاً بیان استاد باید این باشد که با توجه به این که مولا در بیان حکم تنها یک شرط را بیان کردهاند و شرط دیگری را درعرض شرطِ مطرح شده، موجب حکم ذکر نکردهاند، نشان میدهد که تنها همین شرط است که جزا را در پی دارد. (این اطلاق مقامی میتواند اطلاق مقامی مجموع ادله باشد یا اطلاق مقامی خصوص دلیلی که میخواهد استلزام بین شرط و جزا را بیان نماید؛ هرچند به نظر میرسد که اثبات اطلاق مقامی مجموع ادله سهلتر است.) احتمال دارد که منظور محقق نائینی که اطلاق «أو»یی را مطرح کردهاند همین اطلاق مقامی باشد؛ هرچند که ظاهر کلام ایشان تمسک به اطلاق لفظی است (شهید صدر هم با توجه به همین ظاهر اشکال کردهاند که ذکر نکردن عدل دیگر در شرط به «أو»، تقیید نیست عدم توسعه است و با اصالة الاطلاق نمیتوان چنین نتیجهای گرفت.)