16-بهمن-1400, 20:12
نسبت به سوال اولتان شاید بتوان گفت شیخ صدوق داره میگه روایت رو از کلینی گرفته و با رجوع به کافی کلینی می بینیم عبارت کاملا مخالف است خوب معلوم میشه ایشون همونو نیاورده بلکه تغییر داده
نسبت به سوال دومتان میشه این طور گفت که اگر احتمال تغییر متون توسط نسخه نویسان مطرح شود اساسا شما هیچ متنی را نمی توانید به مولفین کتب نسبت دهید شاید نسخه نویسان مقصود مولف را عوض کرده باشند علاوه بر اینکه طبق بیان مرحوم مجلسی که کتاب توحید صدوق را از کتب معاریف شیعه می شمرد لا اقل باید در توحید اختلاف نسخی ذکر می شد یعنی همان بیان کافی می آمده اختلاف نسخه ای که ذکر شده به این صورت است که در دو نسخه به جای عبارت و ان قدروا عبارت لم یقدروا آمده منتهی مشکل این است که عبارت اگر لم یقدروا باشد با خط قبل که گفت لم یمنعهم اطاقه القبول سازگار نیست
اما این احتمال که در منابع قبلی شیخ صدوق عبارت این گونه شده باشدباید دید استاد صدوق چنین کتابی داشته؟یا قبل کلینی روایت به این صورت که صدوق نقل کرده نقل شده است؟
بنده از قول آقای زنجانی با واسطه شنیدم که ایشان هم قبول دارند که صدوق در مواردی تصحیحات اجتهادی در متون انجام می داده است.
برخی هم سعی کرده اند که روایت کافی را ظاهر در جبر ندانند به این بیان که قدرتی که در روایت سلب شده مقصود اراده ی موجود در عضلات که انسان را منبعث به سمت عمل می کند می باشد نه قدرتی که صحیح است به وسیله ی آن مکلف یا فاعل باشد یا تارک.در واقع چون عبد غفلت فراوان از ذات حق تعالی داشته خداوند محبت خود را از او سلب کرده و قدرت در مرحله ی نهایی برای امتثال را از آنها سلب کرده
نسبت به سوال دومتان میشه این طور گفت که اگر احتمال تغییر متون توسط نسخه نویسان مطرح شود اساسا شما هیچ متنی را نمی توانید به مولفین کتب نسبت دهید شاید نسخه نویسان مقصود مولف را عوض کرده باشند علاوه بر اینکه طبق بیان مرحوم مجلسی که کتاب توحید صدوق را از کتب معاریف شیعه می شمرد لا اقل باید در توحید اختلاف نسخی ذکر می شد یعنی همان بیان کافی می آمده اختلاف نسخه ای که ذکر شده به این صورت است که در دو نسخه به جای عبارت و ان قدروا عبارت لم یقدروا آمده منتهی مشکل این است که عبارت اگر لم یقدروا باشد با خط قبل که گفت لم یمنعهم اطاقه القبول سازگار نیست
اما این احتمال که در منابع قبلی شیخ صدوق عبارت این گونه شده باشدباید دید استاد صدوق چنین کتابی داشته؟یا قبل کلینی روایت به این صورت که صدوق نقل کرده نقل شده است؟
بنده از قول آقای زنجانی با واسطه شنیدم که ایشان هم قبول دارند که صدوق در مواردی تصحیحات اجتهادی در متون انجام می داده است.
برخی هم سعی کرده اند که روایت کافی را ظاهر در جبر ندانند به این بیان که قدرتی که در روایت سلب شده مقصود اراده ی موجود در عضلات که انسان را منبعث به سمت عمل می کند می باشد نه قدرتی که صحیح است به وسیله ی آن مکلف یا فاعل باشد یا تارک.در واقع چون عبد غفلت فراوان از ذات حق تعالی داشته خداوند محبت خود را از او سلب کرده و قدرت در مرحله ی نهایی برای امتثال را از آنها سلب کرده