25-مهر-1402, 13:51
در مورد خاتم بودن اسلام بحثی نیست.
مقصود از عدم تمکن، تمکن عادی است. اینکه به هر موضوعی میرسه بخواد دایما قیدهایی بزنه که برای مردم بی معنا است محذور داره.
چون اینجوری مردم دچار ابهام میشن که این متکلم چرا دایم قیدهای الکی میزنه.
علاوه بر اینکه همین مقدارش هم معلوم نیست همه جا امکان داشته باشه.
اگر کسی با روایات مانوس باشه می بینه اهل بیت حوری حرف میزدن که برای مردم زمان خودشون قابل فهم باشه. مثلا گاهی ناظر به فقه عامه حرفی میزدن ولی قرینه ای نمی آوردن و آیندگان به اشتباه افتادن.
یا از الفاظ کنایی استفاده کردن که در زمانهای آینده معنای خودش رو از دست داده.
اینجور راه حل ها از برخی اساتید که خیلی اهل تتبع و... نیستند طبیعیه ولی واقعیت با راه حل های اینچنینی همخوانی ندارد.
مقصود از عدم تمکن، تمکن عادی است. اینکه به هر موضوعی میرسه بخواد دایما قیدهایی بزنه که برای مردم بی معنا است محذور داره.
چون اینجوری مردم دچار ابهام میشن که این متکلم چرا دایم قیدهای الکی میزنه.
علاوه بر اینکه همین مقدارش هم معلوم نیست همه جا امکان داشته باشه.
اگر کسی با روایات مانوس باشه می بینه اهل بیت حوری حرف میزدن که برای مردم زمان خودشون قابل فهم باشه. مثلا گاهی ناظر به فقه عامه حرفی میزدن ولی قرینه ای نمی آوردن و آیندگان به اشتباه افتادن.
یا از الفاظ کنایی استفاده کردن که در زمانهای آینده معنای خودش رو از دست داده.
اینجور راه حل ها از برخی اساتید که خیلی اهل تتبع و... نیستند طبیعیه ولی واقعیت با راه حل های اینچنینی همخوانی ندارد.