23-فروردين-1394, 19:26
فکر میکنم بهتر است عنوان را و متن سوالتان را این گونه تصحیح کنید (اسانید تفسیر علی بن ابراهیم)
سوال شما در مورد تفسیر علی بن ابراهیم است نه مطلق اسانید ایشان.
مرحوم آقای خویی کتاب موجود را منتسب به علی بن ابراهیم می دانستند. اینکه به طور قطع حکم به جعلی بودن روایات کرده اید نیز نظر شماست.
علاوه که مرحوم آقای خویی وسائط مذکور در اسناد تفسیر علی بن ابراهیم را ثقه می دانستند و این لزوما به معنای صحت روایات مذکور در این کتاب نیست.
از نظر آیت الله شبیری تفسير موجود تلفيقى است از تفسير على بن ابراهيم و تفاسير ديگر، البته تمام تفسير على بن ابراهيم هم در اين تفسير نيامده است. در حقيقت تفسیر موجود مجموعهاى از حدود بيست و سه تفسير است كه به احتمال زياد، على بن حاتم قزوينى آنها را جمعآورى كرده است. لذا روايات آن را كلًا نمىتوان مربوط به تفسير اصلى على ابن ابراهيم دانست.
از اين گذشته، حتى آن دسته از رواياتى كه در تفسير اصلى على بن ابراهيم وجود داشتهاند با مراجعه به كتابهاى ديگرى كه آن روايات را نقل كردهاند، مثل تأويل الآيات كه يكى از شاگردان محقق كركى نوشته، متوجه مىشويم كه متن يا سند روايات را طور ديگرى نقل كردهاند.
هم چنین ایشان کبرای وثاقت رواتی که در اسناد تفسیر علی بن ابراهیم واقع شده اند را نیز قبول ندارند و معتقدند توثيق على بن ابراهيم مربوط به روات نباشد بلكه توثيق راجع به كتابهايى است كه وى از آنها اخذ روايت كرده است. لذا مىبينيم از اشخاصى معلوم الحال و غير ثقه و غير امامى هم روايات زيادى نقل مىكند.
با توجه به اين اشكالات نمىتوانيم شخصى را كه در تفسير موجود در اسناد واقع شده، معتبر بدانيم مگر اينكه در جاى ديگرى اعتبارش ثابت شود.
سوال شما در مورد تفسیر علی بن ابراهیم است نه مطلق اسانید ایشان.
مرحوم آقای خویی کتاب موجود را منتسب به علی بن ابراهیم می دانستند. اینکه به طور قطع حکم به جعلی بودن روایات کرده اید نیز نظر شماست.
علاوه که مرحوم آقای خویی وسائط مذکور در اسناد تفسیر علی بن ابراهیم را ثقه می دانستند و این لزوما به معنای صحت روایات مذکور در این کتاب نیست.
از نظر آیت الله شبیری تفسير موجود تلفيقى است از تفسير على بن ابراهيم و تفاسير ديگر، البته تمام تفسير على بن ابراهيم هم در اين تفسير نيامده است. در حقيقت تفسیر موجود مجموعهاى از حدود بيست و سه تفسير است كه به احتمال زياد، على بن حاتم قزوينى آنها را جمعآورى كرده است. لذا روايات آن را كلًا نمىتوان مربوط به تفسير اصلى على ابن ابراهيم دانست.
از اين گذشته، حتى آن دسته از رواياتى كه در تفسير اصلى على بن ابراهيم وجود داشتهاند با مراجعه به كتابهاى ديگرى كه آن روايات را نقل كردهاند، مثل تأويل الآيات كه يكى از شاگردان محقق كركى نوشته، متوجه مىشويم كه متن يا سند روايات را طور ديگرى نقل كردهاند.
هم چنین ایشان کبرای وثاقت رواتی که در اسناد تفسیر علی بن ابراهیم واقع شده اند را نیز قبول ندارند و معتقدند توثيق على بن ابراهيم مربوط به روات نباشد بلكه توثيق راجع به كتابهايى است كه وى از آنها اخذ روايت كرده است. لذا مىبينيم از اشخاصى معلوم الحال و غير ثقه و غير امامى هم روايات زيادى نقل مىكند.
با توجه به اين اشكالات نمىتوانيم شخصى را كه در تفسير موجود در اسناد واقع شده، معتبر بدانيم مگر اينكه در جاى ديگرى اعتبارش ثابت شود.