با عرض سلام و خسته نباشید
منظور شیخ این است که حکم وضعی جعل مستقل ندارد نه اینکه بقای آن منوط به بقای حکم تکلیفی است، مثلا اینکه غلیان شرط نجاست عصیر عنبی است به جعل مستقل نیست بلکه از اینکه مولی نهی از عصیر عنبی در حال غلیان کرده انتزاع می کنیم شرطیّت غلیان برای نجسات و حرام شدن عصیر عنبی را.
لذا اگر در حال اضطرار حرمت عصیر عنبی برداشته شود دلیلی نداریم که شرطیّت غلیان برای حرمت هم برداشته شده است و عصیر با غلیان نجس نمی شود و حرام نمی شود خیر، غلیان در حال اضطرار هم موجب نجس شدن و حرمت می شود البته مضطر می تواند آن حکم تکلیفی را مخالفت نمایید
در مثال شما هم بر اساس نظر شیخ(ره):
از حرمت تصرف در اشیاء منتقل شده در مواردی که هیچ منفعت محلله ی معتدبه ندارند کشف می کنیم که منفعت محلله ی معتدبه شرط است و اگر این نباشد لذا بطلان انتزاع می شود.
حال اگر مضطّر شد به استفاده و بیع آن ، دلیلی بر صحت آن نمی شود یعنی دلیلی نداریم که حکم شرطیّتی که از اصل حکم تکلیفی انتزاع شده بود از بین برود .
منظور شیخ این است که حکم وضعی جعل مستقل ندارد نه اینکه بقای آن منوط به بقای حکم تکلیفی است، مثلا اینکه غلیان شرط نجاست عصیر عنبی است به جعل مستقل نیست بلکه از اینکه مولی نهی از عصیر عنبی در حال غلیان کرده انتزاع می کنیم شرطیّت غلیان برای نجسات و حرام شدن عصیر عنبی را.
لذا اگر در حال اضطرار حرمت عصیر عنبی برداشته شود دلیلی نداریم که شرطیّت غلیان برای حرمت هم برداشته شده است و عصیر با غلیان نجس نمی شود و حرام نمی شود خیر، غلیان در حال اضطرار هم موجب نجس شدن و حرمت می شود البته مضطر می تواند آن حکم تکلیفی را مخالفت نمایید
در مثال شما هم بر اساس نظر شیخ(ره):
از حرمت تصرف در اشیاء منتقل شده در مواردی که هیچ منفعت محلله ی معتدبه ندارند کشف می کنیم که منفعت محلله ی معتدبه شرط است و اگر این نباشد لذا بطلان انتزاع می شود.
حال اگر مضطّر شد به استفاده و بیع آن ، دلیلی بر صحت آن نمی شود یعنی دلیلی نداریم که حکم شرطیّتی که از اصل حکم تکلیفی انتزاع شده بود از بین برود .