29-ارديبهشت-1395, 14:22
مشهور است که می گویند «صیغه ی امر دلالت بر وجوب می کند». البته این یک اشتباه رایج است، بلکه باید گفت صیغه ی طلب آیا دلالت بر وجوب می کند یا نه؟ و در واقع بر روی صیغه ی طلب بحث می شود، و اگر بگوییم صیغه ی امر، در واقع نوعی مصادره به مطلوب است.
حال آیا می توان گفت صیغه ی طلب اولاً دال بر وجوب است مگر این که قرینه ای ظاهر آن را تغییر دهد؟ برای جواب به این سؤال به نظرم باید به یک نکته اساسی توجه کرد:
حال آیا می توان گفت صیغه ی طلب اولاً دال بر وجوب است مگر این که قرینه ای ظاهر آن را تغییر دهد؟ برای جواب به این سؤال به نظرم باید به یک نکته اساسی توجه کرد:
- گستره ی الزامات و ترخیص ها؛ مقدار کمی توجه به احکام کافیست تا تصدیق کنیم که در تمام دین احکام مستحب بسیار بیشتر از واجبات است و همین طور است تعداد محرمات نسبت به مکروهات. با توجه به این نکته اگر بخواهیم بگوییم صیغه ی ظلب اولاً دال بر وجوب است، دو مشکل اساسی به وجود می آید:
- تخصیص اکثر؛ چرا که گفتیم احکام غیر الزامی گستره ای بسیار بیشتر از الزامات دارند. پس باید در تمام مواردی که در روایت صیغه ی طلب وجود دارد و مورد غیر الزامی است، بگوییم الزامی نیست.
- حرج و اختلال؛ سلّمنا که علمای اسلام اشتباه کردند و بسیاری از واجبات و محرمات را مستحب و مکروه نامیدند، در این صورت آیا چنین چیزی حرج آور نیست که خداوند این همه از ما تکلیف بخواهد و آیا نقض غرض نمی شد که خداوند می داند این همه تکلیف از تمام بندگان بر نمی آید و عملاً تکلیف بما لایطاق نمی شد؟