18-خرداد-1395, 14:33
برادر عزیز، عالم!
امر معادل عربی دستور است و اگر امر را به این معنا بگیریم که دیگر شکی در وجوبش نیست؛ شما اگر توانستی یک نفر را پیدا کن که بگوید دستور صرف طلب است و جواز و لزومش معلوم نیست؛ کسی دستور داد یعنی به طور وجوبی خواست. اما این صیغه ی طلب است که در این مبحث مورد گفتگو قرار می گیرد که معادل فارسی آن خواستن است و بحث بر سر این است که صرف خواستن چیزی اولاً دال بر وجوب است یا استحباب؟ و فرقی در ماده ای که در این هیئت ریخته می شود ندارد، مگر این که خود ماده مثل ماده ی امر، دلالت بر وجوب داشته باشد.
نکته ی دیگر روش بحثی است که شما ارائه می دهید؛ این که اول بحثی فرا شرعی کنیم و نتیجه ای بگیریم و بعد ببینیم که شرع چگونه است، چه فایده ای دارد؟ مگر هدف ما فهمیدن کلام شارع نیست، چرا از همان اول نمی آییم ببینیم که شارع چگونه سخن گفته است؟( مثلاً از استقراء صیغه های طلب در کلام شارع متوجه شویم که اکثر آن ها در مورد استحباب یا کراهت است.)
امر معادل عربی دستور است و اگر امر را به این معنا بگیریم که دیگر شکی در وجوبش نیست؛ شما اگر توانستی یک نفر را پیدا کن که بگوید دستور صرف طلب است و جواز و لزومش معلوم نیست؛ کسی دستور داد یعنی به طور وجوبی خواست. اما این صیغه ی طلب است که در این مبحث مورد گفتگو قرار می گیرد که معادل فارسی آن خواستن است و بحث بر سر این است که صرف خواستن چیزی اولاً دال بر وجوب است یا استحباب؟ و فرقی در ماده ای که در این هیئت ریخته می شود ندارد، مگر این که خود ماده مثل ماده ی امر، دلالت بر وجوب داشته باشد.
نکته ی دیگر روش بحثی است که شما ارائه می دهید؛ این که اول بحثی فرا شرعی کنیم و نتیجه ای بگیریم و بعد ببینیم که شرع چگونه است، چه فایده ای دارد؟ مگر هدف ما فهمیدن کلام شارع نیست، چرا از همان اول نمی آییم ببینیم که شارع چگونه سخن گفته است؟( مثلاً از استقراء صیغه های طلب در کلام شارع متوجه شویم که اکثر آن ها در مورد استحباب یا کراهت است.)