امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 4 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
«تقریر» مطلق و مقید
#21
95/07/28
بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اطلاق و تقیید/مقدمات حکمت /انحاء اطلاق
خلاصه مباحث گذشته:
در فصل دوم یعنی مقدمات حکمت، تنبیهاتی مطرح شد. در این جلسه تنبیه چهارم یعنی انحاء اطلاق بررسی می‌شود.
تنبیه رابع: انحاء اطلاق
در کلمات اصولیون سه نحوه اطلاق مطرح شده است: اطلاق لفظی؛ و اطلاق مقامی؛ و اطلاق عرفی؛ هر یک از این انحاء توضیح داده می‌شود:
اطلاق لفظی
اطلاق لفظی در جایی است که لفظ متّصف به وصف اطلاق می‌شود. گاهی عنوانی مانند «فقیر» متّصف به اطلاق می‌شود، مانند عنوان فقیر در «اکرم الفقیر»؛ و گاهی نیز یک خطاب متّصف به اطلاق می‌شود، به دلیل اینکه مشتمل بر عنوان مطلق است. به هر حال برای تعریف اطلاق لفظی باید عنوان مطلق تعریف شود. تعریف اطلاق این است «ذکر اللفظ بلاقیدٍ مع کون المتکلم فی مقام البیان»، که آن لفظ مطلق می‌شود. بنابراین مطلق لفظی، همان لفظی است که بدون قید ذکر شده است در حالیکه متکلم در مقام بیان است.
اطلاق مقامی
اطلاق مقامی، ظهور یک سکوت است که نوعاً مقارن یک کلام است. گاهی متکلم همراه کلامش یک سکوت هم دارد، و اگر این سکوت دارای ظهور باشد، «اطلاق مقامی» شکل می‌گیرد. به عنوان مثال مولی گفته است «اکرم زیداً» و قبل یا بعد آن نگفته است «اکرم عمراً»، در این مورد سکوت مولی (از بیان وجوب اکرام عمرو) ظهوری دارد که اطلاق مقامی است. همینطور اگر مولی در مقام بیان کسانی باشد که اکرامشان واجب است، امّا اسمی از عمرو نیاورد، فقط بگوید «اکرم زیداً و خالداً و بکراً»، در این مورد نیز اطلاق مقامی وجود دارد که اکرام عمرو واجب نیست.
در این موارد، اطلاق مقامی همراه لفظ بود، امّا تعمیمی در آن نیز ایجاد شده و عنوان «اطلاق مقامی در شریعت» به وجود آمده است. اگر یک مسأله مورد ابتلاء در عصر تشریع و تبلیغ (یعنی از شروع اسلام تا شهادت امام عسکری علیه السلام)، بیان نشود، این سکوت ظهوری دارد که اطلاق مقامی در شریعت است. به هر حال مثالی برای اطلاق مقامی همان روایت حمّاد است که امام علیه السلام در مقام تعلیم نماز به حمّاد بوده‌اند، و برخی امور را ذکر نکرده‌اند. بیشترین اطلاق مقامی در همین صحیحه حمّاد است[1] . از این اطلاق مقامی ظهوری به دست آمده است، که حجّت است.
اطلاق عرفی
اطلاق عرفی اصطلاح رائجی نیست، امّا شهید صدر در کتاب فقهی خود از این اصطلاح استفاده نموده است. این اصطلاح خوبی است زیرا در موارد اطلاق عرفی، نه اطلاق لفظی و نه اطلاق مقامی وجود ندارد. اطلاق عرفی غیر از الغای خصوصیت و تنقیح مناط و اولویت است، که تفاوت آنها خواهد آمد.
اطلاق عرفی این است که عنوانی در خطاب اخذ شود که مفهوم آن فی نفسه شامل یک فرد است، امّا به نحوی در خطاب اخذ شده است که نمی‌تواند شامل آن فرد شود. با وجود این، عرف تفاوتی بین فرد مشمول و غیر مشمول نمی‌بیند. به عنوان مثال عنوان «رجل» به خودی خود شامل زید که معاصر ما هست که می‌شود، امّا در جمله «کان رجلٌ فی عهد رسول الله صلّی الله علیه و آله ...»، قطعاً شامل زید نمی‌شود. مثال فقهی مانند «ماء» است. اگر آبی در دستگاه آزمایشگاهی تولید شود، مفهوم «ماء» هم شامل آن خواهد بود؛ امّا در ادلّه مطهّریت ماء مانند آیه شریفه «و انزلنا من السماء ماءً طهوراً»[2] (بر فرض دلالت آن بر مطهّریت ماء)، عنوان «ماء» شامل این آب آزمایشگاهی نیست. به عبارت دیگر هرچند عنوان «ماء» به لحاظ مفهوم شامل آب آزمایشگاهی هم هست، امّا عنوان «ماء» در آیه شریفه شامل آن نیست، زیرا آب آزمایشگاهی از آسمان نازل نشده است. بنابراین اطلاق آیه شریفه شامل آب آزمایشگاهی نیست، امّا عرف در مطهّریت آب، تفاوتی بین این آب و افراد دیگر آب طبیعی نمی‌بیند. در این موارد، آیه شریفه به اطلاق لفظی یا مقامی شامل آب آزمایشگاهی نیست، بلکه به اطلاق عرفی شامل این آب می‌شود. دلیل حجّیت این اطلاق نیز به سیره ثابت است. یعنی در این موارد اگر مولی یک فرد خاصّ مدّ نظرش نباشد، باید بگوید. به عبارت دیگر در جایی که عرف تفاوتی در این حکم بین فرد مشمول و فرد غیر مشمول نبیند، باید مولی بگوید این حکم شامل آن فرد نیست. عرف با لحاظ تناسب حکم و موضوع، حکم را شامل آن فرد هم می‌بیند که این استظهار از لفظ نیست بلکه فهم از عبارت است. مانند مدالیل التزامی عقلی که از افراد ظهور لفظ نیست.
تفاوت اطلاق عرفی با «الغاء خصوصیت» و «تنقیح مناط» و «اولویت»
در الغاء خصوصیت یک عنوان دارای خصوصیتی است که عرف آن را ملغی می‌بیند. به عنوان مثال در «إن رأیتَ رجلاً فاسئله»، عرف، مذکر بودن را الغاء می‌کند. یعنی این عنوان شامل زن هم می‌شود و عرف رجل را حمل بر مثالیت می‌کند. لذا معنی جمله می‌شود «ان رایت انساناً ...»، هرچند رجل به معنی انسان به کار نرفته است. بنابراین در این موارد مفهوم آن عنوان فی نفسه شامل فرد نیست، به خلاف اطلاق عرفی که شامل فرد هم بود. دراین موارد عرف، خصوصیت را ندیده گرفته و «کأن لم یکن» تلقی می‌کند. بله اگر دلیل این باشد که «الماء النازل من السماء طهور»، در نظر شهید صدر (که ما هم تابع ایشان هستیم)، الغای خصوصیت است زیرا در این موارد فقط یک مفهوم وجود دارد (وصف و موصوف نزد ایشان یک مفهوم محسوب می‌شود)؛ امّا در نظر مشهور بازهم اطلاق عرفی خواهد شد زیرا چند مفهوم وجود دارد (وصف و موصوف در نظر مشهور، مفهوم مرکب هستند).
البته الغای خصوصیت یک ظهور نیست بلکه بعد از آن ظهوری ایجاد می‌شود، که عنوانی که عرف در نظر می‌گیرد دارای ظهور خواهد شد، نه عنوانی که در خطاب آمده است.
در تنقیح مناط، عنوانی در خطاب آمده که شامل این فرد نیست، امّا قطع داریم که حکم آن فرد با این فرد یکی است. به عنوان مثال در «فی الحنطۀ زکاۀٌ»، عنوان حنطه شامل جو نیست، و الغای خصوصیت هم نمی‌شود کرد، زیرا عرف از جمله فوق «فی الحبوبات زکاۀٌ» نمی‌فهمد، بلکه ما به این قطع رسیده‌ایم که جو نیز زکات دارد. یعنی تفاوتی در وجوب زکات بین گندم و جو نیست و همان مناط در مورد جو هم هست. فقیه در اثر دیدن احکام و مشابهات احکام دارای یک زمینه فقهی می‌شود که استذواقی است، و از باب اطمینان حجّت است. به عبارت دیگر تنقیح مناط از باب اطمینان حجّت است. به عبارت دیگر در موارد تنقیح مناط، نه الغای خصوصیت عرفی وجود دارد و نه اطلاق عرفی وجود دارد. مثال دیگر «شرب الخمر حرام» است که خمر همان شراب متّخذ از عنب است و شامل نبیذ یعنی شراب متّخذ از خرما نیست؛ امّا قطع وجود دارد که همان مناط خمر در نبیذ هم هست لذا تنقیح مناط می‌شود. یعنی نکته‌ای برای حرمت خمر نیست مگر اسکار که در نبیذ هم هست.
اولویت از افراد ظهور است. اگر مولی بگوید «لاتقل لهما افٍّ» مدلول مطابقی همان حرمت گفتن افّ است. این جمله به ملازمه عرفیه دلالت دارد که «ضرب» هم حرام است. ملازمه عرفیه داخل در ظهورات است یعنی عرف از نفس خطاب حرمت ضرب و جرح و قتل را نیز استظهار می‌کند.

[1] 1. الکافی(طبع الاسلامیۀ)، ج3، ص311:«عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَوْماً يَا حَمَّادُ تُحْسِنُ أَنْ تُصَلِّيَ قَالَ فَقُلْتُ يَا سَيِّدِي أَنَا أَحْفَظُ كِتَابَ حَرِيزٍ فِي الصَّلَاةِ فَقَالَ لَا عَلَيْكَ يَا حَمَّادُ قُمْ فَصَلِّ قَالَ فَقُمْتُ بَيْنَ يَدَيْهِ مُتَوَجِّهاً إِلَى الْقِبْلَةِ فَاسْتَفْتَحْتُ الصَّلَاةَ فَرَكَعْتُ وَ سَجَدْتُ فَقَالَ يَا حَمَّادُ لَا تُحْسِنُ أَنْ تُصَلِّيَ مَا أَقْبَحَ بِالرَّجُلِ مِنْكُمْ يَأْتِي عَلَيْهِ سِتُّونَ سَنَةً أَوْ سَبْعُونَ سَنَةً فَلَا يُقِيمُ صَلَاةً وَاحِدَةً بِحُدُودِهَا تَامَّةً قَالَ حَمَّادٌ فَأَصَابَنِي فِي نَفْسِي الذُّلُّ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَعَلِّمْنِي الصَّلَاةَ فَقَامَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مُسْتَقْبِلَ الْقِبْلَةِ مُنْتَصِباً فَأَرْسَلَ يَدَيْهِ جَمِيعاً عَلَى فَخِذَيْهِ قَدْ ضَمَّ أَصَابِعَهُ وَ قَرَّبَ بَيْنَ قَدَمَيْهِ حَتَّى كَانَ بَيْنَهُمَا قَدْرُ ثَلَاثِ أَصَابِعَ مُنْفَرِجَاتٍ وَ اسْتَقْبَلَ بِأَصَابِعِ رِجْلَيْهِ جَمِيعاً الْقِبْلَةَ لَمْ يُحَرِّفْهُمَا عَنِ الْقِبْلَةِ وَ قَالَ بِخُشُوعٍ اللَّهُ أَكْبَرُ ثُمَّ قَرَأَ الْحَمْدَ بِتَرْتِيلٍ‌ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ثُمَّ صَبَرَ هُنَيَّةً بِقَدْرِ مَا يَتَنَفَّسُ وَ هُوَ قَائِمٌ ثُمَّ رَفَعَ يَدَيْهِ حِيَالَ وَجْهِهِ وَ قَالَ اللَّهُ أَكْبَرُ وَ هُوَ قَائِمٌ ثُمَّ رَكَعَ وَ مَلَأَ كَفَّيْهِ مِنْ رُكْبَتَيْهِ مُنْفَرِجَاتٍ وَ رَدَّ رُكْبَتَيْهِ إِلَى خَلْفِهِ حَتَّى اسْتَوَى ظَهْرُهُ حَتَّى لَوْ صُبَّ عَلَيْهِ قَطْرَةٌ مِنْ مَاءٍ أَوْ دُهْنٍ لَمْ تَزُلْ لِاسْتِوَاءِ ظَهْرِهِ وَ مَدَّ عُنُقَهُ وَ غَمَّضَ عَيْنَيْهِ ثُمَّ سَبَّحَ ثَلَاثاً بِتَرْتِيلٍ فَقَالَ سُبْحَانَ رَبِّيَ الْعَظِيمِ وَ بِحَمْدِهِ ثُمَّ اسْتَوَى قَائِماً فَلَمَّا اسْتَمْكَنَ مِنَ الْقِيَامِ قَالَ سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ ثُمَّ كَبَّرَ وَ هُوَ قَائِمٌ وَ رَفَعَ يَدَيْهِ حِيَالَ وَجْهِهِ ثُمَّ سَجَدَ وَ بَسَط كَفَّيْهِ مَضْمُومَتَيِ الْأَصَابِعِ بَيْنَ يَدَيْ رُكْبَتَيْهِ حِيَالَ وَجْهِهِ فَقَالَ- سُبْحَانَ رَبِّيَ الْأَعْلَى وَ بِحَمْدِهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ لَمْ يَضَعْ شَيْئاً مِنْ جَسَدِهِ عَلَى شَيْ‌ءٍ مِنْهُ وَ سَجَدَ عَلَى ثَمَانِيَةِ أَعْظُمٍ الْكَفَّيْنِ وَ الرُّكْبَتَيْنِ وَ أَنَامِلِ إِبْهَامَيِ الرِّجْلَيْنِ وَ الْجَبْهَةِ وَ الْأَنْفِ وَ قَالَ سَبْعَةٌ مِنْهَا فَرْضٌ يُسْجَدُ عَلَيْهَا وَ هِيَ الَّتِي ذَكَرَهَا اللَّهُ فِي كِتَابِهِ فَقَالَ‌ وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً وَ هِيَ الْجَبْهَةُ وَ الْكَفَّانِ وَ الرُّكْبَتَانِ وَ الْإِبْهَامَانِ وَ وَضْعُ الْأَنْفِ عَلَى الْأَرْضِ سُنَّةٌ ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ مِنَ السُّجُودِ فَلَمَّا اسْتَوَى جَالِساً قَالَ اللَّهُ أَكْبَرُ ثُمَّ قَعَدَ عَلَى فَخِذِهِ الْأَيْسَرِ وَ قَدْ وَضَعَ ظَاهِرَ قَدَمِهِ الْأَيْمَنِ عَلَى بَطْنِ قَدَمِهِ الْأَيْسَرِ وَ قَالَ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبِّي وَ أَتُوبُ إِلَيْهِ ثُمَّ كَبَّرَ وَ هُوَ جَالِسٌ وَ سَجَدَ السَّجْدَةَ الثَّانِيَةَ وَ قَالَ كَمَا قَالَ فِي الْأُولَى وَ لَمْ يَضَعْ شَيْئاً مِنْ بَدَنِهِ عَلَى شَيْ‌ءٍ مِنْهُ فِي رُكُوعٍ وَ لَا سُجُودٍ وَ كَانَ مُجَّنِّحاً وَ لَمْ يَضَعْ ذِرَاعَيْهِ عَلَى الْأَرْضِ فَصَلَّى رَكْعَتَيْنِ عَلَى هَذَا وَ يَدَاهُ مَضْمُومَتَا الْأَصَابِعِ وَ هُوَ جَالِسٌ فِي التَّشَهُّدِ فَلَمَّا فَرَغَ مِنَ التَّشَهُّدِ سَلَّمَ فَقَالَ يَا حَمَّادُ هَكَذَا صَل.»
[2] 2. سورۀ الفرقان، آیۀ 48.
پاسخ


پیام‌های این موضوع
مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 26-شهريور-1395, 21:42
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 26-شهريور-1395, 23:06
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 26-شهريور-1395, 23:08
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 29-شهريور-1395, 12:04
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 29-شهريور-1395, 12:05
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 29-شهريور-1395, 12:09
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 29-شهريور-1395, 12:10
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 29-شهريور-1395, 12:11
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 29-شهريور-1395, 12:12
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 29-شهريور-1395, 12:13
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 31-شهريور-1395, 13:35
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 2-مهر-1395, 14:53
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 23-مهر-1395, 21:13
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 23-مهر-1395, 21:15
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 23-مهر-1395, 21:21
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 23-مهر-1395, 21:23
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 23-مهر-1395, 21:24
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 29-مهر-1395, 14:30
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 29-مهر-1395, 14:31
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 29-مهر-1395, 14:32
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 29-مهر-1395, 14:33
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 4-آبان-1395, 11:06
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 4-آبان-1395, 11:07
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 4-آبان-1395, 11:08
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 6-آبان-1395, 22:58
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 6-آبان-1395, 22:59
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 10-آبان-1395, 20:14
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 14-آبان-1395, 23:39
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 22-آبان-1395, 10:35
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 22-آبان-1395, 10:37
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 22-آبان-1395, 10:39
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 22-آبان-1395, 10:43
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 22-آبان-1395, 10:45
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 6-آذر-1395, 22:35
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 6-آذر-1395, 22:37
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 6-آذر-1395, 22:40
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 3-دي-1395, 16:01
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 3-دي-1395, 16:03
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 3-دي-1395, 16:04
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 3-دي-1395, 16:05
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 3-دي-1395, 16:07
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 3-دي-1395, 16:08
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 3-دي-1395, 16:09
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 3-دي-1395, 16:10
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 3-دي-1395, 16:11
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 3-دي-1395, 16:44
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 3-دي-1395, 16:46
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 3-دي-1395, 16:47
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 3-دي-1395, 16:48
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 3-دي-1395, 16:49
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 11-دي-1395, 15:51
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 11-دي-1395, 15:53
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 11-دي-1395, 15:55
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 11-دي-1395, 15:58
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 11-دي-1395, 15:59
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 24-دي-1395, 18:59
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 24-دي-1395, 19:01
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 24-دي-1395, 19:02
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 24-دي-1395, 19:03
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 24-دي-1395, 20:12
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 24-دي-1395, 20:37
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 24-دي-1395, 20:44
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 24-دي-1395, 20:50
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 6-بهمن-1395, 00:01
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 6-بهمن-1395, 00:03
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 6-بهمن-1395, 00:04
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 6-بهمن-1395, 00:06
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 6-بهمن-1395, 00:07
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 6-بهمن-1395, 00:09
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 6-بهمن-1395, 00:11
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 6-بهمن-1395, 00:14
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 7-بهمن-1395, 15:49
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 2-اسفند-1395, 16:29
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 2-اسفند-1395, 16:30
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 2-اسفند-1395, 16:31
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 2-اسفند-1395, 16:32
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 2-اسفند-1395, 16:32
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 2-اسفند-1395, 16:33
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 2-اسفند-1395, 16:34
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 2-اسفند-1395, 23:53
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 2-اسفند-1395, 23:54
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 2-اسفند-1395, 23:55
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 2-اسفند-1395, 23:58
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 2-اسفند-1395, 23:59
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 3-اسفند-1395, 00:01
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 3-اسفند-1395, 00:03
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 3-اسفند-1395, 00:04
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 5-اسفند-1395, 21:46
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 5-اسفند-1395, 21:47
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 18-اسفند-1395, 20:06
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 18-اسفند-1395, 20:07
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 18-اسفند-1395, 20:08
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 18-اسفند-1395, 20:09
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 20-اسفند-1395, 17:15
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 20-اسفند-1395, 17:16
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 20-اسفند-1395, 17:17
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 28-اسفند-1395, 18:43
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 28-اسفند-1395, 18:44
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 28-اسفند-1395, 18:45
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 28-اسفند-1395, 18:47
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 28-اسفند-1395, 18:49
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 25-فروردين-1396, 20:35
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 25-فروردين-1396, 20:37
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 25-فروردين-1396, 20:38
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 25-فروردين-1396, 20:39
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 25-فروردين-1396, 20:40
RE: مطلق و مقید - توسط احمدرضا - 25-فروردين-1396, 20:41

موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  توضیح:  آیا «الفقیر» در «اکرم الفقیر الا الفاسق» مطلق است؟ مخبریان 0 216 6-خرداد-1401, 19:39
آخرین ارسال: مخبریان
  توضیح:  آیا «الفقیر» در «اکرم الفقیر و لا تکرم الفاسق» مطلق است؟ مخبریان 0 201 6-خرداد-1401, 19:26
آخرین ارسال: مخبریان
  توضیح:  آیا «الفقیر» در «اکرم الفقیر العادل» مطلق است؟ مخبریان 0 243 6-خرداد-1401, 19:14
آخرین ارسال: مخبریان
  توضیح:  مشخص نبودن موضوع احکام بعد از تخصیص از جهت مرکب یا مقید بودن مخبریان 0 244 22-اسفند-1400, 12:48
آخرین ارسال: مخبریان
  توضیح:  نکره در سیاق نفی یا نهی، مطلق است نه عام مخبریان 0 566 30-بهمن-1400, 14:48
آخرین ارسال: مخبریان
  توضیح:  عام تخصیص خورده به مخصص متصل، نه عام است نه خاص است نه مطلق مخبریان 0 407 21-بهمن-1400, 11:43
آخرین ارسال: مخبریان

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان