9-مهر-1395, 17:11
...يَا هِشَامُ إِنَّ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حُجَّتَيْنِ حُجَّةً ظَاهِرَةً وَ حُجَّةً بَاطِنَةً فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الْأَنْبِيَاءُ وَ الْأَئِمَّةُ ع وَ أَمَّا الْبَاطِنَةُ فَالْعُقُول... . (الكافي 1 15 كتاب العقل و الجهل ..... ص : 10)
روایات زیادی از این قبیل در تأیید حکم عقل و حجیت آن وجود دارد. اما باز هم اگر در بحث های اصولی جواب مسئله ای حتّی با بداهت حکم عقلی هم مشخص باشد، بحث را خاتمه نمی دهند.
چرا وقتی حکم به حجیت عقل دادیم، باز هم باید با اشکالات نا واردی همچون: آیا حکم عقل همان حکم شرع است؟ در این موارد به طولانی شدن بیهوده ی بحث دامن بزنیم؟
روایات زیادی از این قبیل در تأیید حکم عقل و حجیت آن وجود دارد. اما باز هم اگر در بحث های اصولی جواب مسئله ای حتّی با بداهت حکم عقلی هم مشخص باشد، بحث را خاتمه نمی دهند.
چرا وقتی حکم به حجیت عقل دادیم، باز هم باید با اشکالات نا واردی همچون: آیا حکم عقل همان حکم شرع است؟ در این موارد به طولانی شدن بیهوده ی بحث دامن بزنیم؟
samimi.blog.ir