3-آبان-1395, 08:06
(29-مهر-1395, 08:06)امین 69 نوشته: نیاز علم حدیث به علم رجال، به خاطر ضعفی است که در آن وجود دارد و آن وثوق به مخبر است. اما آیا این ضعف در خود رجال وجود ندارد؟
اکثریت قاطعی که رجالیون درباره ی آن ها سخن گفته اند، فاصله ای ده ساله و یا صدساله با آن ها دارند. نتیجه این می شود که اکثر اخبار رجالیون مرسل است.
با این وضع آیا می توان علم رجال را تراز صحت و سقم علم حدیث قرار داد؟
نکته کلیدی تفاوت بین علم حدیث و رجال در این است که عالم رجالی به وثاقت یک راوی خاص شهادت می دهد و چون امر این شهادت دائر مدار حس و حدس است، حمل بر حس می شود اما در روایات صغرویا وجود شهادت بر کلام امام ع بودن روایت،ثابت نشده است. بلکه نهایت کلام محدث نقل شدن این کلام با واسطه از امام ع است. بر همین اساس است که برخی مرسلات جزمی محدثینی مانند شیخ صدوق را معتبر می دانند زیرا ادعا دارند که شیخ صدوق شهادت به کلام امام ع داده است و امر این شهادت دائر مدار حس و حدس است و باید بر حس حمل شود.
از این بیان اشکال دیگری در حجیت قول رجالی ایجاد می شود که برای اعتبار بخشی به قول رجالی باید حل شود.
نهایت چیزی که با این بیان ثابت شد حسی بودن توثیق راوی است اما حس به معنای مشاهده راوی نیست زیرا قطعا می دانیم به علت فاصله زمانی طولانی بین این دو، راوی را مشاهده نکرده است. بر همین اساس حسی بودن توثیق به معنای نقل توثیق از راوی هم عصر با راوی مورد بحث است. اما این توثیق به چه طریقی به عالم رجالی رسیده است؟ مبنای عالم رجالی در پذیرش اخبار چیست؟
عمده ترین اشکال در حجیت قول رجالی این اشکال اخیر است و الا سایر اشکالات به نحوی قابل حل است.
پاسخ های متفاوتی به این اشکال داده شده اما شاید بهترین پاسخ کلام میرزای قمی باشد. ایشان با توجه به غرض نویسنده که استفاده علما از این کتاب است، توثیق عالم رجالی را مطابق با مبنای مورد پذیرش عموم عالمان آن عصر در حجیت خبر می دانند و با ضمیمه این مطلب که اختلاف مبنای ما در خبر حجت با تمام مبانی متعارف در آن عصر امری عادتا مستبعد است، مطلب را تمام می کنند.