ارسالها: 445
موضوعها: 211
تاریخ عضویت: بهمن 1397
اعتبار:
9
سپاس ها 54
سپاس شده 70 بار در 62 ارسال
اگر مراد از ضرر محتمل صرفا عقاب باشد می توان حکم به تقدم قبح عقاب بلا بیان بر دفع ضرر محتمل کرد زیرا احتمال عقاب منتفی است اما اگر موضوع اعم از عقاب و ابتلای به مفاسد واقعیه و ترک مصالح واقعیه باشد نمی توان حکم به تقدم قبح عقاب بلا بیان بر دفع ضرر محتمل کرد.مرحوم صاحب منتقی این بحث را مطرح کردند و الذي تنفيه القاعدة هو خصوص العقاب دون مطلق الضرر.......(منتفی الاصول.ج4ص450)البته باید این نکته را هم لحاظ کرد که آیا ضرر منجبر به مصالح بالاتر هم عقل حکم به وجوب دفعش می کند؟به عنوان مثال ما می خواهیم با هواپیما به شهری دیگر برویم همیشه احتمال ضرر وجود دارد و احتمالات غیر عقلایی نیز نیست، در حالی که همه می روند و به این احتمالات اعتنایی نمی کنند. دلیلش این است که مزاحم با مصالح دیگری است. حتی دربحث ما بخصوصه بحث مصلحت تسهیل می باشد لذا بافرض وجود مصلحت جابر حکم عقل به وجوب دفع ضرر واضح نیست.جلسه ی بیست و دوم.9/9
ارسالها: 172
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: دي 1396
اعتبار:
17
سپاس ها 155
سپاس شده 79 بار در 59 ارسال
20-آذر-1398, 12:22
(آخرین تغییر در ارسال: 20-آذر-1398, 12:24 توسط سید محسن حائری.)
البته باید این نکته را نیز متذکر شد که آیا دفع مفاسد واقعیه مقطوعه واجب است؟ به عبارتی آیا مصالح و مفاسدی که ملاکات احکام قرار میگیرند، چیزهایی هستند که لولا حکم شارع و به صرف انکشافشان، عقل حکم به لزوم استیفای آنها میکند؟
خود این سؤال محل بحث میباشد.
ارسالها: 72
موضوعها: 27
تاریخ عضویت: مهر 1397
اعتبار:
20
سپاس ها 19
سپاس شده 16 بار در 15 ارسال
24-آذر-1398, 21:36
(آخرین تغییر در ارسال: 24-آذر-1398, 21:42 توسط ارادتمند آیت الله مکارم.)
بنده هم که موضعم مشخصه! کرارا هم مطلب درباره اش فرستاده ام.
قبح عقاب بلابیان دفع ضرر محتمل(اخروی) را برمی دارد اما اگر احتمال و محتمل محبوب و مبغوض بودن (=اهمیت)چیزی بالا باشد، اصلا شکی برای انسان در وجوب رعایت آن باقی نمی گذارد تا بخواهد قبح عقاب بلا بیان آن را بردارد!
عقلاء هم اینگونه هستند. همه مردم می دانند چیزهایی که برای شخصی مثل زید مهم است، احتیاط در آن برای زید، مطلوب تر از انجام خواسته های کم اهمیت اوست. (مثلا احتیاط در جان یا آبرو خود و خانواده اش برایش از بقیه چیزها مهمتر است.)
بدون این که مطلب نقلی درمیان باشد، خود مردم می دانند که احتیاط در امور مهم از عدم انجام امور غیر مهم اولویت دارد.
اهمیت هم کاملا نسبی است و درجه دارد. این سخن نسبت به همه مراتب صادق است.
هرچیزی اهمیتش بیشتر شود، احتیاطش هم مهمتر می شود.البته به احتمال هم بستگی دارد.همان بحث احتمال و محتمل در مطلوبیت.
کما این که احتیاط در دماء و فروج (در موارد مهمه آن) که گفته می شود، فقط شرعی نیست بلکه عقلی هم هست و علت آن هم همین نکته است.
اصلا به نظر شما اگر هیچ بیان شرعی موجود نبود، آیا احتیاط در جان و عرض(=آبرو) امام، بلکه جان مومنین بلکه آبرو و مال کثیر مومنین، آیا اهمیتش بالاتر از ترک سلام و شکستن نماز و ... نبود؟!
خیلی واضحه! اصلا درکتون نمی کنم چطوری قانع نمی شین!
بحث های اخیرم را هم در این باره ملاحظه بفرمایید.