15-خرداد-1401, 00:51
«مرحوم صاحب حدائق فرموده: این روایت را حمل بر تقیه میکنیم چون موافق عامه است. نگویید این جمع عرفی دارد با روایات ناهیه از قران بین السورتین. [ایشان میفرماید:] کی گفته رجوع به مرجحات باب تعارض مختص است به دو خبر متعارضی که بینشان جمع عرفی نباشد؟ اطلاق دارد، [مهم این است که] خبران مختلفان صدق بکند امام فرمود خذ بما خالف العامة. [در مقام هم] خبران مختلفان هستند. ما هم برای زیاد کردن پیازداغ به کلام ایشان گفتیم در یک روایت آمده که در نافله فجر لاتصلهما الا علی الارض، یک روایت آمده صلهما فی المحمل، از امام سؤال میکند، معلوم میشود متحیر شده با اینکه جمع عرفی دارد، لاتصلهما الا علی الارض ظهور دارد در عدم جواز صلات نافله فجر در محمل، صلهما فی المحمل هم صریح است، صلهما فی المحمل که امر نیست، ترخیص است، او صریح در ترخیص است، این ظاهر در تحریم است، [عرف] حمل میکند بر کراهت. جمع عرفی این را میگوید. ولی این راوی از امام سؤال کرد، امام هم نفرمود اینکه جمع عرفی دارد، اصول مگر نخواندی؟ فرمود موسع علیک بایة عملت، یعنی تخییر.
آقای حائری هم فرموده بودند که این روایات مرجحات باب تعارض چرا اختصاص داشته باشد به جاهایی که جمع عرفی نیست بین دو حدیث.
پاسخ از اشکال :
به نظر من این فرمایش درست نیست. اما آن پیازداغ خودمان را جواب بدهیم. هر جمع عرفی که لازم نیست همه در ذهنشان بیاید. حالا در ذهن آن راوی نرسیده و شاید جواب امام که میفرماید مخیرٌ همین را میخواهند بفرمایند که کار استحبابی است هر کاری دوست داری بکن، نه تخییر اصولی که در متعارضین مطرح است، نه، تخییر فقهی واقعی، یعنی حکم واقعیاش همین است که آزادی، میخواهی روی محمل نماز بخوان میخواهی روی زمین نماز بخوان.
...
اما اینکه گفتند اطلاق دارد حدیثان مختلفان، شامل این دو حدیثی میشود که جمع عرفی دارد. این را آقای صدر هم دارد. و لذا آقای صدر از کسانی است که واقعا دچار مشکل میشود که مواردی که جمع عرفی هست پس چرا شما به مرجحات رجوع نمیکنید، چرا جمع عرفی را مقدم میکنید بر رجوع به مرجحات. خیلی دچار تقلا شده در اصول، بطور پراکنده میخواهد این مشکل را حل کند.
ما به نظرمان مختلف دو استعمال دارد: [یکی اینکه] مختلف به معنای اینکه با هم تطابق ندارد، یکی اینکه با هم ناسازگار هستند. [میگوید:] یک زن و شوهری هستند با هم اختلاف دارند، دعا کنید برایشان، یعنی چی؟ یعنی ناسازگار هستند، نه اینکه با هم مینشینند خیلی رفیق [هستند با هم]، یکی طرفدار این جناح است یکی هم طرفدار آن جناح است، خیلی با هم دوست هستند، با هم صحبت میکنند، با هم گفتمان سیاسی میکنند، بعدش هم با هم مثل بقیه زن و شوهرها معاشرت میکنند هیچ مشکلی پیش نمیآید. اینها با هم اختلاف دارند تطابق ندارد فکرشان اما ناسازگار نیستند.
حدیثان مختلفان نمیدانیم آیا معنایش این است که دو حدیث ناسازگار با هم است؟ خب شامل موارد جمع عرفی نمیشود چون حدیثی که جمع عرفی دارد با هم ناسازگار نیستند، اما اگر میگویید دو حدیثی که ظهورهایشان با هم اختلاف دارند بله تطابق ندارد ظهورهایشان، به این معنا درست است. روشن نیست حدیثان مختلفان به چه معناست شاید به همان معنای ناسازگار باشد. آقای خوئی هم قبول دارد که حدیثان مختلفان شامل موارد جمع عرفی نمیشود.
...
ثانیا: بر فرض بگویید مختلف یعنی دو ظهوری که با هم تطابق ندارند، بالاخره ظهور لاتقرن حرمت است، ظهور لابأس یا صریح لابأس ترخیص است، با هم ظهورها تطابق ندارد. میگوییم ارتکاز عرفی قویای است که اینجور ظهورها با هم جمع عرفی دارند. اصلا اینکه نهی بگوییم، قرینه متصله بر ترخیص در فعل نگوییم، روش عقلاء است برای سوق به کمال. شما وقتی به پسرتان یک نهی میکنید قرینه متصله نمیآورید که این نهی نهی کراهتی است، امر استحبابی است، سوق الی الکمال میخواهید بدهید چون تا قرینه متصله بیاورید شل میشود، میگذارید میگذارید یک جایی میفهمانید که این مستحب بوده که او دیگر عادت کرده به انجام این کار یا ترک آن چیزی که نهی از او کردید. این جمع عرفی است.»
فقه استاد شهیدی ۱۴۰۱/۳/۱۰
آقای حائری هم فرموده بودند که این روایات مرجحات باب تعارض چرا اختصاص داشته باشد به جاهایی که جمع عرفی نیست بین دو حدیث.
پاسخ از اشکال :
به نظر من این فرمایش درست نیست. اما آن پیازداغ خودمان را جواب بدهیم. هر جمع عرفی که لازم نیست همه در ذهنشان بیاید. حالا در ذهن آن راوی نرسیده و شاید جواب امام که میفرماید مخیرٌ همین را میخواهند بفرمایند که کار استحبابی است هر کاری دوست داری بکن، نه تخییر اصولی که در متعارضین مطرح است، نه، تخییر فقهی واقعی، یعنی حکم واقعیاش همین است که آزادی، میخواهی روی محمل نماز بخوان میخواهی روی زمین نماز بخوان.
...
اما اینکه گفتند اطلاق دارد حدیثان مختلفان، شامل این دو حدیثی میشود که جمع عرفی دارد. این را آقای صدر هم دارد. و لذا آقای صدر از کسانی است که واقعا دچار مشکل میشود که مواردی که جمع عرفی هست پس چرا شما به مرجحات رجوع نمیکنید، چرا جمع عرفی را مقدم میکنید بر رجوع به مرجحات. خیلی دچار تقلا شده در اصول، بطور پراکنده میخواهد این مشکل را حل کند.
ما به نظرمان مختلف دو استعمال دارد: [یکی اینکه] مختلف به معنای اینکه با هم تطابق ندارد، یکی اینکه با هم ناسازگار هستند. [میگوید:] یک زن و شوهری هستند با هم اختلاف دارند، دعا کنید برایشان، یعنی چی؟ یعنی ناسازگار هستند، نه اینکه با هم مینشینند خیلی رفیق [هستند با هم]، یکی طرفدار این جناح است یکی هم طرفدار آن جناح است، خیلی با هم دوست هستند، با هم صحبت میکنند، با هم گفتمان سیاسی میکنند، بعدش هم با هم مثل بقیه زن و شوهرها معاشرت میکنند هیچ مشکلی پیش نمیآید. اینها با هم اختلاف دارند تطابق ندارد فکرشان اما ناسازگار نیستند.
حدیثان مختلفان نمیدانیم آیا معنایش این است که دو حدیث ناسازگار با هم است؟ خب شامل موارد جمع عرفی نمیشود چون حدیثی که جمع عرفی دارد با هم ناسازگار نیستند، اما اگر میگویید دو حدیثی که ظهورهایشان با هم اختلاف دارند بله تطابق ندارد ظهورهایشان، به این معنا درست است. روشن نیست حدیثان مختلفان به چه معناست شاید به همان معنای ناسازگار باشد. آقای خوئی هم قبول دارد که حدیثان مختلفان شامل موارد جمع عرفی نمیشود.
...
ثانیا: بر فرض بگویید مختلف یعنی دو ظهوری که با هم تطابق ندارند، بالاخره ظهور لاتقرن حرمت است، ظهور لابأس یا صریح لابأس ترخیص است، با هم ظهورها تطابق ندارد. میگوییم ارتکاز عرفی قویای است که اینجور ظهورها با هم جمع عرفی دارند. اصلا اینکه نهی بگوییم، قرینه متصله بر ترخیص در فعل نگوییم، روش عقلاء است برای سوق به کمال. شما وقتی به پسرتان یک نهی میکنید قرینه متصله نمیآورید که این نهی نهی کراهتی است، امر استحبابی است، سوق الی الکمال میخواهید بدهید چون تا قرینه متصله بیاورید شل میشود، میگذارید میگذارید یک جایی میفهمانید که این مستحب بوده که او دیگر عادت کرده به انجام این کار یا ترک آن چیزی که نهی از او کردید. این جمع عرفی است.»
فقه استاد شهیدی ۱۴۰۱/۳/۱۰