30-فروردين-1395, 21:17
یکی از تفاوت های این دو دلیل این است که:
لاحرج تنها رافع حکم حرجی است اما حدیث رفع هم حکم را بر می دارد و هم آثار مترتب بر فعل را.
برای ملموس شدن و کاربردی شدن بحث مثالی را بیان می کنم:
یکی از واجبات حج بیتوته در منی است و اگر کسی بیتوته در منی را ترک کند کفاره بر عهده اش ثابت می شود. حال اگر بیتوته در منی برای کسی حرجی بود در این صورت طبق لاحرج وجوب بیتوته در منی از او برداشته می شود امّا کفاره باید بدهد. امّا اگر کسی مضطر به ترک بیتوته در منی شود طبق حدیث رفع وجوب بیتوته از او برداشته می شود و چون یکی از آثار ترک بیتوته کفاره است و این شخص هم به ترک مضطر شده است کفاره هم از او برداشته می شود. اما نسبت به حرج تنها حکم بر او حرجی بود و کفاره بر او حرجی نبود.
لاحرج تنها رافع حکم حرجی است اما حدیث رفع هم حکم را بر می دارد و هم آثار مترتب بر فعل را.
برای ملموس شدن و کاربردی شدن بحث مثالی را بیان می کنم:
یکی از واجبات حج بیتوته در منی است و اگر کسی بیتوته در منی را ترک کند کفاره بر عهده اش ثابت می شود. حال اگر بیتوته در منی برای کسی حرجی بود در این صورت طبق لاحرج وجوب بیتوته در منی از او برداشته می شود امّا کفاره باید بدهد. امّا اگر کسی مضطر به ترک بیتوته در منی شود طبق حدیث رفع وجوب بیتوته از او برداشته می شود و چون یکی از آثار ترک بیتوته کفاره است و این شخص هم به ترک مضطر شده است کفاره هم از او برداشته می شود. اما نسبت به حرج تنها حکم بر او حرجی بود و کفاره بر او حرجی نبود.