17-ارديبهشت-1397, 14:24
(آخرین تغییر در ارسال: 17-ارديبهشت-1397, 14:25 توسط محمود رفاهی فرد.)
در همان نزاع دوم،عدم تهافت در کتاب به این معنی است که بین مرادات از آیات تهافت نیست. اگر ظاهر بدوی و بدون قرینه ی دو آیه متهافت باشد ولی با توجه به قرائن محفوف به کلام روشن باشد که مراد از دو آیه متهافت نیست و اراده کردن این معانی با آن قرائن هم عقلائی باشد (یعنی القاء چنین کلامی با چنین مراداتی خروج از نحوه ی تکلم عقلائی نباشد) آیا خللی به اعجاز قرآن وارد می آورد؟ اصلا ما بحث مفسریت سنت را هم طرح نکنیم، اگر ادعا کنیم که در زمان نزول آیه ی دوم،فضای جامعه به گونه ای بوده که برای مخاطبین واضح بوده که آیه بمنزله ی اجلی است برای حکمی که در آیه ی دیگر بیان شده آیا محذوری دارد؟ به هر حال ولو سنت پذیرفته نشود تاثیر شان نزول در فهم مرادات آیات پذیرفته می شود. اگر ادعا شود که به ملاحظه ی شان نزول عرفا واضح بوده که این آیه ناسخ است محذوری دارد؟
اگر این گونه نسخ را نپذیریم حتی در آیاتی که خود آیه متضمن نسخ آیه ی دیگری است (مانند الان خفف الله و آیه اشفاق) هم باید نسخ را نپذیریم
اگر این گونه نسخ را نپذیریم حتی در آیاتی که خود آیه متضمن نسخ آیه ی دیگری است (مانند الان خفف الله و آیه اشفاق) هم باید نسخ را نپذیریم