2-بهمن-1397, 15:26
(2-بهمن-1397, 14:37)فاضل همدانی نوشته:(30-دي-1397, 17:05)سید محسن حائری نوشته: انصراف وجوه خودش را دارد. صرف این که بگوییم چون نماز جمعهی آنها به خاطر مصالحی تصحیح شده است، چطور دلیل بر انصراف میشود؟
تحلیل مشهور از انصراف این است که کلمه اکثرا در معنای منصرف الیه استعمال شود و نادرا شامل موارد منصرف منه میگردد. آنگاه است که انصراف حاصل میآید. در ما نحن فیه چنین شرایطی حاصل نیست، چه مانعی از اخذ به اطلاق وجود دارد؟
سلام علیکم. ممنون از اعتناء به مباحث
ظاهرا برداشت انصراف از روایات به دید عرفی فقیه با توجه به قرائنی که در ذهن او موجود است باز گشت دارد. اگر فقیهی در ذهن خود با توجه به قرائن اینکه نماز آن ها صرفا به دلیل تقیه و مداراه تصحیح شده است، نماز آن ها را ذاتا دارای اشکال دانست، می تواند با دید عرفی و وجود این قرائن در ذهن حکم به انصراف روایات شرطیت فرسخ در نماز جمعه از نماز جمعه ی اهل سنت کند.
علیکم السلام و رحمة الله. بزرگوارید.
شاید اشکال حقیر به خاطر سوء برداشت از اصطلاحات باشد.
«انصراف» بحثی است مجزا از بحث مقیدات لبیه و یا قرائن حالیه و مقالیه. توضیحی که شما میدهید، طبق مصطلحات، بیشتر مرتبط به وجود مقیدات و قرائن لبی میباشد، نه بحث انصراف.
در هر صورت، اگر ایشان مرادشان این است که توضیح دادید، بازگشتش به همان مبنای اول (مبنای مرحوم خوئی) است. نهایتا اشکال مبنای آقای خوئی این خواهد بود که دلیلشان کافی نبوده و نیاز به مکمل داشته.
اما اگر صرفا بگوییم که ادلهی مرتبط با بحث، نسبت به نماز کسانی که صحت نمازشان از باب مداراة است «انصراف» دارند، به نظر بیان تامی نخواهد بود، چرا که بالاخره بحث «عدم صحت نماز اهل سنت» باید از کبریات آن باشد و بدان تکیه شود تا بیان تام گردد.