30-فروردين-1398, 17:56
استاد می فرمایند: آنچه در مورد محمد بن سنان به نتیجه رسیده ایم این است که محمد بن سنان آدم خوبی بوده است ولی زبان تیزی داشته است. بعضی ها اینطور هستند آدم های خوبی هستند ولی زبان تیزی دارند گنده گویی می کنند و ربما متهم به دروغ گویی و غلو می شوند. او در مقابل صفوان می گفته است که مسائل اعتقادی و فکری ها را از من سوال کنید و فقه را از صفوان بپرسید. صفوان هم می گویند که یرید أن یطیر ...این طور آدم ها خیلی اوقات به خود خیلی اعتماد دارند و وقتی رفیق حسابی نداشته باشند و با آدم های قوی ارتباط نداشته باشند فکر می کنند که هر چه فکر می کنند درست است. این اخلاق اخلاق بدی است. به نظرما این اخلاق بد را داشته است ولی نمی توان انکار کرد که انسان فاضل و عالمی نیز بوده است. یک چیز هایی را می فهمیده است و قبول داریم و بعضا هم چیز های خوبی نقل کرده است و درست هم می فهمیده است و لذا گاهی او را متهم به غلو می کردند یا کذاب می نامیدند. لکن در ذهن ما این است که فرمایش شیخ مفید در ارشاد و این همه روایات أجلاء که از محمد بن سنان روایت کرده اند، دال بر این است که ایشان ثقه است. البته گفتیم انکار نمی کنیم که زبان تیز و اخلاق بدی داشته است و لذا کثیرا متهم شده است. بعضی حرف های او حرف های دقیق و عمیقی نیز بوده است ولی مردم نمی توانستند تحمل کنند و می گفتند او دروغ می گوید. خلاصه اینکه سند این روایت علی المبنی است. صاحب جواهر نیز این روایت را که ذکر می کند می گوید «فی القوی» به ذهن می زند که محمد بن سنان را قبول دارد. ممکن هم است که به دلیل اینکه همه راویان آن از اجلاء هستند این گونه گفته است. نمی دانیم شاید مراد ایشان این باشد که قوی یعنی از صحیح هم بالاتر؛ کلام ایشان خیلی روشن نیست.