4-دي-1401, 14:39
در پست قبلی لینک مطلب ارسالی دچار اشکال شده بود و چون فرصت برای تصحیح پایان یافته بود مجدداً با لینک منبع درست ارسال می شود.
++++++++++++++++
نظر مرحوم آقای تبریزی ره در متن خارج فقه استاد قایینی به ص 42 کتاب قصاص ارجاع داده شده است اما به نظر می رسد عبارات مندرج در صفحه 42 کتاب مذکور، صراحت لازم را برای این معنا ندارند.
لینک به صفحه 42 کتاب تنقیح مرحوم آقای تبریزی ره
https://lib.eshia.ir/71821/1/42
لینک به کتاب تنقیح مبانی الأحکام - قصاص مرحوم آقای تبریزی اینجا را کلیک کنید
نقل قول:پرسش
آیا نجات دادن غیر مسلمان (اهل کتاب یا غیر آن) و غیر شیعه(مثل وهابی و ناصبی) از مرگ (مثل غرق شدن) واجب است؟
حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی (مد ظله العالی):
نجات مسلمان، در صورتی که حرجی نباشد، واجب است. همچنین است نجات دیگران در صورتی که بر آن مفسدهای مترتب نشود.
https://www.islamquest.net/fa/archive/fa83550
++++++++++++++++
نقل قول:بر اساس آن چه که مرحوم آقای تبریزی ره در مسأله سابق بیان نموده است و وجوب حفظ نفس را در جایی که متوقف بر مقدمه حرامی است، نپذیرفت؛[تنقيح مباني الأحكام - كتاب القصاص، ص: 42.]
درس خارج فقه استاد محمد محمدی قایینی، 96/10/30
https://www.eshia.ir/feqh/archive/text/g...96/961030/
نظر مرحوم آقای تبریزی ره در متن خارج فقه استاد قایینی به ص 42 کتاب قصاص ارجاع داده شده است اما به نظر می رسد عبارات مندرج در صفحه 42 کتاب مذکور، صراحت لازم را برای این معنا ندارند.
لینک به صفحه 42 کتاب تنقیح مرحوم آقای تبریزی ره
https://lib.eshia.ir/71821/1/42
لینک به کتاب تنقیح مبانی الأحکام - قصاص مرحوم آقای تبریزی اینجا را کلیک کنید
قطع قلم به قیمت نان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق