(9-تير-1399, 22:44)مهدی خسروبیگی نوشته:(28-خرداد-1399, 20:23)علاوی نوشته: بخشی از مطلب فوق که لینک داده شده را نقل می کنم
« مردی نزد پیامبر(ص) آمد و گفت زنم دست لمس کنندهای را رد نمیکند. یعنی مرتکب زنا میشود آنهم زیاد. فرمود طلاقش بده. گفت دوستش دارم فرمود: نگهش دار(عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِیِّ ص فَقَالَ- یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ امْرَأَتِی لَا تَدْفَعُ یَدَ لَامِسٍ- قَالَ فَطَلِّقْهَا- فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّی أُحِبُّهَا قَالَ فَأَمْسِکْهَا. همان، ص۱۴۷). آیا نباید این احادیث برای مردم خوانده شود؟ »
و قال في المختلف: قال سلار: إن زنت امرأته لم تحرم عليه، إلا أن تصر، و الاستثناء يقتضي التحريم مع الإصرار. و هذا قد أخذه من الشيخ المفيد، فإنه قال: و إذا كان للرجل امرأة ففجرت و هي في بيته و علم ذلك من حالها، كان بالخيار إن شاء أمسكها و إن شاء طلقها، و لم يجب عليه لذلك فراقها، و لا يجوز له إمساكها و هي مصرة على الفجور، فإن أظهرت التوبة جاز له المقام عليها. و ينبغي له أن يعتزلها بعد ما وقع من فجورها حتى يستبرئها. و قال ابن حمزة: و إذا أصرت المرأة عند زوجها على الزنا انفسخ نكاحها على قول بعض الأصحاب. و الوجه عدم التحريم. انتهى.
برخی فقهاء اعتقاد دارند فرع فقهی فوق شباهت زیادی به فرع فقهی دیگری دارد این فرع فقهی عبارت است از اینکه
بطور مثال در فرض اینکه زن یائسه عده ندارد، سؤال این است که آیا زن یائسه ای که فاقد عده است می تواند در یک روز با چندین نفر ازدواج موقت کند؟
یا در صورتیکه زنی که احتمال زیاد داده می شود شغل اش فحشاء است ادعا کند که عده نگه داشته است آیا می توان با چنین زنی که احتمال قوی می رود توجهی به مسائل شرعی عده ندارد ازدواج موقت کرد؟
مشهور فقهاء ازدواج با چنین زنی را حرام می دانند و آنگاه سؤال مطرح می شود آیا این دو باب با یکدیگر شباهت ندارند؟ پس چگونه است که ادامه ازدواج با همسری که اصرار به زنا دارد جایز است ولی ازدواج کردن با زنی که اصرار به زنا دارد حرام است؟
نقل قول:أقول: و يمكن الاستدلال للقول بالتحريم هنا بالروايات المتقدمة في القسم الثالث الدالة على أنه لا يجوز تزويج امرأة زنى بها إلا بعد وقوفه على توبتها، بتقريب أن الإصرار على الزنا كما يمنع ابتداء يمنع استدامة، إذ العلة واحدة في الموضعين و حديث عباد بن صهيب قد عرفت ما فيه، و حديث
«لا يحرم الحرام الحلال».مخصص بما ذكرناه من الأخبار، و بالجملة فالمسألة لا تخلو من شوب التوقف و الاشكال.
http://ar.lib.eshia.ir/10013/23/503
قطع قلم به قیمت نان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق