20-آبان-1399, 21:03
راه اول؛ قرض دادن طلا و دلار به جای پول
مقرِض به جای پول -که تورم دارد- دلار و طلا قرض دهد. این طریق در غالب اوقات که تومان مبتلی به مشکل تورم است
راه دوم؛ فروش طلا و دلار به قیمت دلخواهمکلف به جای دادن قرض، طلا و دلار را به هر قیمتی که اراده کند نسیه بفروشد؛ به طور مثال هزار دلار را که در این زمان معادل سی میلیون است را به پنجاه میلیون یک ساله بفروشد.
راه سوم؛ هبهی مشروط به هبهزید خطاب به عمرو بگوید: ده میلیون تومان به تو هبه میکنم مشروط به اینکه در انتهاء سال پانزده میلیون به من هبه کنی.
راه چهارم؛ هبهی مشروط به قرضهبهی مشروط به قرض به اینکه زید به عمرو پنج ملیوم هبه می کند مشروط بر اینکه عمرو به او بیست ملیوم قرض دهد
راه پنجم؛ جعاله بر قرضجعاله ی بر قرض راه بعدی است به این صورت که مقترض بگوید: «هرکسی به من ده ملیوم قرض بدهد من به او دو ملیوم جعل خواهم داد»؛ مقرض عمل به جعاله کرده و مستحق جُعل خواهد شد.
راه ششم؛ ارجاع به واسطهمقرض، مقترض را به کارمند خود ارجاع دهد ؛ کارمند نیز خطاب به وی میگوید: در قبال وساطت و زحمتی که برای اعطاء وام از سرمایهی زید متحمل میشوم، دو میلیون تومان اخذ میکنم که در ضمن پرداخت اقساط وام، جعل مذکور را نیز پرداخت خواهی نمود.
مقرض اصلی هم در ضمن عقد آخری با کارمند مذکور شرط میکند که کل و یا جزئی از مبالغی که از طریق وساطت کذائی به دست آوردهای، می بایست به من بدهی.