امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
تبعض در حجیت در روایت داود بن فرقد برای اثبات اعتباری بودن طهارت و نجاست
#1
آقای حایری در حاشیه مباحث الاصول بعد از نقل ادله ذکر شده توسط مرحوم خویی برای اثبات اعتباری بودن نجاست و طهارت در این ادله مناقشه نموده و در ادامه به سه روایت در این زمینه اشاره میکنند که ممکن است برای اثبات تعبدی بودن و اعتباری بودن طهارت و نجاست مورد استناد واقع شود:
روایت اول در تهذیب ج1 ص356 وارد شده است: محمد بن احمد بن یحیی عن ابن ابی عمیر عن داود بن فرقد عن ابی عبدالله علیه السلام قال: کانوا بنی اسراییل اذا اصاب احدهم قطره بول قرضوا لحومهم بالمقاریض و قد وسع الله علیکم باوسع ما بین السماء و الارض و جعل لکم الماء طهورا فانظروا کیف تکونون.
تقریب استدلال: اگر طهوریت آب یک امر واقعی و تکوینی صرف بود نمی بایست بین بنی اسراییل و بین مسلمین تفاوتی وجود داشته باشد و لکن طبق این روایت خداوند طهوریت آب را برای مسلمین قرار داده و برای بنی اسراییل قرار نداده پس معلوم میشود طهوریت آب امری جعلی است و از طرفی اگر نجاست بول امری حقیقی باشد محال است که با یک طهور جعلی حقیقتا مرتفع شود پس نجاست بول هم امری جعلی است که با طهور جغلی که همان آب است مرتفع می شود.
اشکال آقای حایری به روایت:
مضمون این روایت امری خرافی و مقطوع الکذب است لذا روایت قابل استناد نیست.
نکاتی در مورد این روایت:
استاد شبیری در مورد این روایت به نکات مفیدی اشاره فرمودند:
نکته اول: در برخی نقلیات مرتبط با این مضمون تعبیر روایت بگونه ای دیگر است که می تواند قابل قبول و غیرخرافی باشد. تعبیر وارد شده در برخی نقلیات اینست که زمانی که یکی از بنی اسراییل به بدنش بول اصابت می کرد قطعوه یعنی می تواند به معنای قطع رابطه باشد (با توجه به ارجاع ضمیر جمع به بنی اسراییل و ضمیر نفرد به آن شخص مورد اصابت بول) بنابراین محتمل است داود بن فرقد در مقام نقل به معنا اشتباه کرده باشد و یک مضموگون خرافی را فهنیده و نقل کرده باشد.
نکته دوم : بر فرض خرافی بودن این مضمون باید در مورد این نکته تامل کرد که آیا می توان تبعض در حجیت قایل شد یعتی تنها این مضمون خرافی را از حجیت ساقط کرد ولی فقره جعل طهوریت برای آب را حجت دانست. ممکن است در اشکال به تبعض در حجیت گفته شود ما علم اجمالی داریم به وجود منشا خطا و نمی دانیم این منشا بگونه ای بوده که خطا را به کل روایت سرایت بدهد یا بگونه ای بوده که صرفا در بخشی از روایت خطا رخ دهد. ولکن ممکن است عقلاییا بتوان در اینجا قایل به تبعض شد لذا این نکته حای تامل بیشتری دارد.
با توجه به توضیحات استاد در کلاس راهنما نکاتی در زمینه تبعض در حجیت بیان می کنم:
در جایی می توان قایل به تبعض در حجیت شد که احتمال خطای در سایر بخشهای روایت احتمال خطای زاید بشمار رود تا با اصل عدم خطا نفی شود لذا اگر احتمال دهیم خطای واقع شده در این روایت منشای دارد که کل روایت را زیر سیوال می برد در واقع احتمال می دهیم یک خطای بزرگ واقع شده نه اینکه لزوما خطای زایدی رخ داده باشد لذا در اینگونه موارد قایل شدن به تبعض در حجیت مشکل است.
بعنوان مثال ممکن است خطای واقع در این روایت این باشد که اصل این مضمون مربوط به نقلیات عامه و اسرایلیات باشد و داود بن فرقد به اشتباه آن را از امام معصوم نقل کرده است که این احتمال در ولقع احتمال وقوع یک خطاست که تمام روایت را زیر سیوال می برد نه احتمال خطای زاید در بخشی از آن.
در توضیح این احتمال می توان به مطلبی که از ابن ابی عمیر نقل شده اشاره کرد. ابن ابی عمیر می گوید من دیده ام که برخی از راویان مطالبی که از معصومین تحمل کرده اند را با مطالبی که از مشایخ عامه نقل کرده اند خلط نموده و مطلب یکی را به دیگری نسبت داده اند لذا من برای این که دچار چنیین اشتباهی نشوم اساسا مطالبی که از عامه دریافت کرده ام را بکلی کنار می گذارم و تنها نقلیات از معصومین علیهم السلام را نقل می کنم. این مطلب نشان می دهد این نوع خطا ممکن الوقوع بوده لذا ممکن است داود بن فرقد هم دچار چنین اشتباهی شده باشد یعنی مطلبی که مربوط به نقلیات عامه و اسرایلیات بوده را به اشتباه به امام صادق علیه السلام نسبت داده باشد که با این احتمال، قایل شدن به تبعض در حجیت مشکل است چون در واقع احتمال خطای واحدی را می دهیم که کل روایت را زیر سوال می برد نه اینکه لزوما خطای زایدی در کار باشد
پاسخ
#2
استاد زید عزه اصل تقریب رو پذیرفتند؟
نمیشه گفت اصل استدلال ناتمامه؟
به این بیان که قیچی کردن لحم پاک کردن صورت مساله و نابود کردن موضوعه، و تطهیر با آب هم طهارت واقعی بیاره، ولی شارع مقدس به بنی اسرائیل راه حل سخت رو فرمود ولی بر امت اسلام توسعه قرار داد و راه حل ساده رو فرمود.
و جعل رو به معنای اعتباری بودن معنا نکنیم، خصوصا که اعتباری و واقعی بودن امر دقیقی است و شاید بعید از ذهن راوی باشه و لذا با عبارت جعل نقل به مضمون کرده. و لذا تبعض در حجیت هم مفید نباشه
پاسخ
#3
استاد اصل تبعض در حجیت رو وابسته به این می دانتد که آیا عقلاءا محتمل است منشا خطای در یک بخش در واقع منشا خطای در بخشهای دیگر هم باشد یا نه که اگر احتمال برود دیگر نمی توان قائل به تبعض در حجیت شد و در کلاس راهنما فرمودند ظاهزا در مانحن فیه چنین احتمالی می رود لذا تبعض در حجیت مشکل است.
اما در مورد نا تمام بودن استدلال باید عرض کتم لازمه بیان شما اینه که هم آب و هم قطع کردن لحم مطهر باشد و همین که راه حل سخت را قرار داده یعنی دیگری مطهر نبوده را مطهر نداسنسته و الا چرا باید مطهریت را فقط برای مسلمین قرار داده باشد چون بطور طبیعی تکوین آب در هر دو زمان یکسان بوده لذا بلحاظ تکوینی نباید آب در زمان بنی اسراییل فرق داشته باشد پس تعبدا فرق داشته.
پاسخ
#4
چه ملزمی وجود داره که شارع مقدس طریق راحت تطهیر رو بیان بفرماید؟ شاید بخواهد امتحان بکند و لذا میفرماید باید اصل موضوع رو از بین ببرید. دو راه وجود داره و بر امتی نمیخواهد راحت بگیرد و بر امتی میخواهد راحت بگیره و راه راحت رو بیان میکنه..
پاسخ
#5
اینکه میگید نمی خواد به بنی اسرتییل راحت بگیره معناش اینه که اگه با آب بشورن قبول نمیکنه و میگه حکم طهارت بار نمیشه پس معلومه یه چیز صرفا تکوینی نیست و الا راحت گرفتن و سخت گرفتن توش تاثیری نداره دیگه و اینکه می خواد به بنی اسراییل سخت بگیره باعث نمیشه تکوین آب رو عوض کنه.
پاسخ
#6
نمیشه اینطور بگیم: فقط می فرماید باید قرض لحم بکنید! نمی فرماید که با آب طهارت نمیاد مگه باید نفی غیر بکند؟
همین برای سخت گرفتن کافیست. اونا مکلفند به قرض لحم و اگه این کار رو نکنند و آب با شرایط تطهیر اصابت کرد واقعا پاک میشه ولی مکلف نمیدونه تجری محسوب میشه و مستحق عقابه.
مثلا در اسلام اختلاف است که نماز در وقت ازاله مجزیست یا خیر؟ آخوند ره میفرماید مجزیست چون ملاک هست ولو امر نیست، سید خویی ره میفرماید چون امر نیست راهی به کشف ملاک نیست پس باید احتیاط کرد و نماز در زمان تزاحم با ازاله مجزی نیست.
شارع مقدس چیزی نفرموده و شاید واقعا تمام باشد.
پاسخ
#7
در روایت داود بن فرقد گفته شده خداوند آب را برای مسلمین طهور داده و برای بنی اسراییل طهور قرار نداده نه اینکه برای هر دو طهور قرار داده ولی برای یکی سخت گرفته و گفته قطع لحم کنید. این معناش اینه که آب تنها برای مسمین طهور است در حالی که تکوین آب بین ما و اونا بعیده فرق داشته باشه.
کانوا بنی اسراییل اذا اصاب احدهم قطره بول قرضوا لحومهم بالمقاریض و قد وسع الله علیکم باوسع ما بین السماء و الارض و جعل لکم الماء طهورا فانظروا کیف تکونون.
پاسخ
#8
چون تکرار مباحث خواهد شد دیگه مزاحم نمیشم.
تشکر از راهنمایی شما
پاسخ
#9
سلامت باشید
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  علامیّت استحسان طبع دائمی برای معنای حقیقی مسعود عطار منش 0 30 1-ارديبهشت-1403, 13:55
آخرین ارسال: مسعود عطار منش
  بررسی علامیّت تبادر برای معنای حقیقی مسعود عطار منش 0 35 26-فروردين-1403, 12:40
آخرین ارسال: مسعود عطار منش
  خارج بودن وضع حروف از اقسام چهارگانۀ وضع مسعود عطار منش 0 46 17-فروردين-1403, 11:10
آخرین ارسال: مسعود عطار منش
  تحلیل مختار از علقۀ وضعیه: تصدیقی بودن علقۀ وضعیه مسعود عطار منش 0 73 9-فروردين-1403, 00:04
آخرین ارسال: مسعود عطار منش
  ناکارآمدی مسلک قرن اکید برای تحلیل وضع عام موضوع خاص مسعود عطار منش 0 86 3-فروردين-1403, 14:05
آخرین ارسال: مسعود عطار منش
  موارد نیاز نبودن تاء تأنیث برای صیغۀ مؤنث مسعود عطار منش 0 73 5-اسفند-1402, 08:13
آخرین ارسال: مسعود عطار منش
  برهان آیت الله العظمی شبیری برای نادرست بودن انصراف دلیل از فرد نادر مسعود عطار منش 2 271 18-بهمن-1402, 18:52
آخرین ارسال: مسعود عطار منش
  وضع اسماء اوصاف برای اعم از مذکر و مؤنث مسعود عطار منش 0 117 18-بهمن-1402, 18:45
آخرین ارسال: مسعود عطار منش
  کافی نبودن عنصر قرن اکید برای تحلیل حقیقت وضع مسعود عطار منش 0 162 19-آبان-1402, 10:00
آخرین ارسال: مسعود عطار منش
  ناصحیح بودن ادعای بازگشت اصول عقلائی به اصالة الظهور مسعود عطار منش 1 146 26-مهر-1402, 22:27
آخرین ارسال: سید محمد نظام آبادی

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان