امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
وجوب پیوند اعضا از افراد مرگ مغزی (1)
#1
وجوب پیوند اعضا از افراد مرگ مغزی:

فقهای معظم ما حکم به حرمت یا جواز این کار داده اند. اما به نظر بنده می رسد حتی اگر فرد مرگ مغزی شده، فردی زنده حساب شود، باز هم پیوند اعضای او جزو مهمترین واجبات است. 

خب ابتدا عرض کنم:

وجود مصلحت ملزمه در حفظ جان مومن و اصل وجوب این کار به نظر می رسد بدیهی باشد.

حال اگر بین عدم قتل چند مومن و حفظ جان تعدادی بیشتر از مومنین تزاحم ایجاد شود، وظیفه چیست؟

به طور مثال فرد جباری می خواهد ده مومن بیگناه (یا صد مومن یا هزار مومن یا یک میلیون یا هر عدد بزرگ دیگری مومن) را بکشد.  اما اگر  ما یک مومن نامعین را به قتل برسانیم، آن فرد جبار از تصمیمش منصرف می شود. 

مثال دیگر آن است که همان فرض قبل اما برای جلوگیری از کشته شدن آن ده مومن یا صد مومن یا...، لازم باشد من به جای کشتن مومنی نامعین، خودم را بکشم یا تسلیم فرد جبار کنم تا او مرا بکشد. 

حکم فقهی این دو مثال چیست؟ (مخصوصا اگر تعداد مومنین طرف بیشتر، بسیار بالا در حد چند میلیون نفر باشد) 

(توجه بفرمایید در هر دو مثال، ضرر اولا متوجه آن ده یا صد مومن یا آن افراد زیاد می باشد) 

به نظر بنده، حفظ جان تعدادی بیشتر از مومنین مصلحت ملزمه بیشتری دارد و اهم است و بنابراین در تزاحم متعین است و قتل مومنین کمتر در هر دو مثال بالا ، واجب می گردد.

(مخصوصا اگر مبنایمان این باشد که احکام تابع مصالح و مفاسد نفس الامری در متعلق می باشند، ذره ای تردید در حکم نمی ماند.) 

به نظر بنده این حکم قطعی و یقینی است. حتی اگر این حکم  قطعی نبود بلکه صرفا محتمل بود، باز هم در تزاحم متعین بود. چون در باب تزاحم، احتمال و محتمل بالاتر در یک طرف از اطراف تزاحم، باعث تعیین وجوب در آن می شود.

حال در مسئله پیوند اعضا می گوییم:

(اگر بگوییم حفظ جان نباتی فرد مرگ مغزی واجب است،) در این جا تزاحم به وجود می آید. چون حفظ جان نباتی او و جان آن مومنین فاقد عضو، هر دو واجب است. فقط مشکل آن است که هر دو همزمان ممکن نیست (مثلا اگر علم پیشرفت کند شاید ممکن هم بشود). 
پس باب تزاحم در اینجا برقرار است. 

« «براساس گفته متخصصان پزشکی مختلف، پیوند اعضای یک فرد مرگ مغزی، باعث حفظ جان هشت نفر می شود. (به علاوه باعث بینایی بخشی، ترمیم پوست افراد سوخته و... هم می شود).»» 

بنابراین و بنابرآنچه در بالا گفتیم، پیوند اعضا در این حالت واجب بلکه از مهمترین واجبات است. 

تازه بعضی فقها همانند آیت الله مکارم می گویند، حفظ جان نباتی فرد مرگ مغزی که اصطلاحا دارای حیات غیر مستقر است، از قدر متیقن دلیل حفظ جان خارج است و عموم و اطلاقی هم وجود ندارد که شامل او باشد و دلیلی برای حفظ جان او نیست.
حداقل (براساس همه نظرها) وجوب (واقعی) حفظ این حیات قدری مشکوک است و باز این شک باعث می شود در تزاحم طرف مقابل آن اهم و متعین گردد.

و علاوه بر این سطح حیات نباتی با حیات معمولی هم قابل قیاس نیست. و باز این هم باعث می شود در تزاحم اولویت بیابد حتی اگر پیوند باعث شود فقط جان یک نفر نجات پیدا کند. (این مورد رو آیت الله مکارم هم گفته اند) 

به علاوه در مرگ مغزی به گفته کارشناسان پزشکی، بوسیله وسایل پزشکی، عموما یک هفته قلب زنده است. حداکثر 100 روز. در حالی که فرد فاقد عضو در صورت اهدای عضو، نوعا تا ده ها سال می تواند زندگی کند.

اگر تزاحم در حفظ جان فردی که تا ساعتی بعد قطعا می میرد و حفظ جان فردی معمولی ایجاد شود، باز احتمالا فرد دوم در نظر شارع اهم باشد و وجوبش متعین باشد.

نکته مهم دیگر آن است که به نظر بنده فرد مرگ مغزی همانند افراد معمولی نیست که اقتضای عرفی برای بقا را داشته باشد (که از چنین شخصی بخواهیم عضوی را به دیگری اهدا کند). 
بلکه او به وسیله دستگاه ها ادامه حیات می دهد. 
به نظر بنده قطع دستگاه ها، کشتن نیست. بلکه ادامه ندادن به عمل به وظیفه حفظ حیات می باشد. چون چنین فردی اقتضای بقا را ندارد. مقتضی مرگ او حادثه یا بیماری قبلی خود اوست. این دستگاه ها مانع قطع حیات او بودند و باعث حفظ حیات نباتی او. و این دستگاه ها آنا فآنا برای لحظات بعدی، باعث حفظ حیات او می شوند.
پس در اینجا ادامه عمل به وظیفه حفظ حیات مرگ مغزی با حفظ حیات فرد دیگر تزاحم می کند. و هر دو وظیفه از یک جنس اند و قطع دستگاه ها قتل نیست بلکه عدم ادامه عمل به وظیفه حفظ حیات است.
مثال ملموس مشابه آن، پزشکی است که با تعدادی از داروهای خود باعث نجات جان مریضش می شود. اگر بعدش به ادامه دادن داروهایش ادامه ندهد (مخصوصا با اخبار به مریض و خانواده اش)، او به وظیفه حفظ جان مریض خود عمل نکرده است نه این که او را به قتل رسانده باشد.

پس در هر دو طرف در بحث پیوند اعضا، وظیفه حفظ حیات مطرح است نه قتل. 

حتی اگر بعضی از سخنان مطرح شده برایتان ثابت شده و بدیهی نباشد، از بین موارد گفته شده لزوم ترجیح هشت جان بر یک جان از همه واضح تر است. 

لزوم دفن اعضای میت هم که واضح است چقدر اهمیت کمتری بر حفظ جان مومنین دارد.

اما بسی تعجب است چرا بعضی فقها، پیوند این اعضا را حرام کرده اند. 

و بنده با این که قسمت پیوند اعضا را در درس خارج آیت الله مکارم، سبحانی، ری شهری و در کتاب مبسوط مسائل مستحدثه طبی آقای قائینی، همه این ها و قدری غیر این ها رو را حدودا خوانده ام، هرچه نگاه کردم دلیل قابل توجهی برای این فتوا نیافتم. (اکثرا اصلا به این تزاحم توجه نکرده اند). 

تنها چیزی که شاید به میان بیاید و ارزش بحث دارد و به طور خاص در درس آقای ری شهری پررنگ تر بود، بحث قاعده لا ضرر در اینجا است.

اما این قاعده هم اگر فرضا جاری باشد، حداکثر وجوب را بر می دارد و استحباب باقی می ماند. 
و باز لازم است فتوا بر استحباب موکد این عمل داده شود و گفته شود این کار فداکاری و نوعی شهادت است (شاید براساس حدیث من قتل دون ... فهو شهید).

این کجا و فتوا به حرمت یا حتی جواز مشروط کجا؟!
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  وجوب پیوند اعضا از افراد مرگ مغزی (2)- دلیل لا ضرر ارادتمند آیت الله مکارم 0 385 16-شهريور-1400, 21:33
آخرین ارسال: ارادتمند آیت الله مکارم
  دو مورد از موارد وجوب عقوبتی مهدی منصوری 1 1,396 21-اسفند-1398, 23:06
آخرین ارسال: مهدی خسروبیگی
  وجوب زیارت امام حسین علیه السلام اعلایی 7 16,329 15-شهريور-1395, 01:54
آخرین ارسال: aad1416
  قصد وجه ( وجوب و استحباب ) در عبادات دلیلش چیست ؟ م. مظفری 0 4,948 10-شهريور-1392, 20:03
آخرین ارسال: م. مظفری

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان