25-دي-1400, 09:57
(آخرین تغییر در ارسال: 25-دي-1400, 10:01 توسط حسین بن علی.)
حجیت قطع امر قابل استدلالی نیست؛ چون یا شخص مثبِت حجیت قطع است و یا نافی حجیت قطع.
هیچ کدام از طرفین هم نمی توانند بر نفی و اثباتشان دلیل اقامه کنند؛ زیرا:
اگر شخص مثبت باشد به او می گوئیم: اینکه می گویی قطع حجت است یعنی قطع به حجیت قطع داری؛ در این صورت نقل کلام می کنیم به قطع به حجیت قطع و می پرسیم: آیا آن قطعی که به حجیت قطع داری خودش حجت است یا خیر؟ اگر بگوید: آن قطع هم حجت است می گوئیم: پس قطع داری به قطع به حجیت قطع و حجیت این قطع تو هم اول الکلام است.
اگر هم شخص نافی باشد به او می گوئیم: پس تو یقین به عدم حجیت قطع داری در نتیجه: وقتی قطع و یقین حجت نشد یقین به عدم حجیت هم حجت نخواهد بود لأن المفروض عدم حجیه القطع.
✅ در نتیجه: حجیت قطع (قطع به غرض) از أم القضایا بوده و قابل استدلال نیست؛ به این بیان که نه مثبت حجیت قطع می تواند بر آن استدلال کند و نه نافی حجیت قطع می تواند آن را نفی کند.
درس خارج اصول 1400/7/26
هیچ کدام از طرفین هم نمی توانند بر نفی و اثباتشان دلیل اقامه کنند؛ زیرا:
اگر شخص مثبت باشد به او می گوئیم: اینکه می گویی قطع حجت است یعنی قطع به حجیت قطع داری؛ در این صورت نقل کلام می کنیم به قطع به حجیت قطع و می پرسیم: آیا آن قطعی که به حجیت قطع داری خودش حجت است یا خیر؟ اگر بگوید: آن قطع هم حجت است می گوئیم: پس قطع داری به قطع به حجیت قطع و حجیت این قطع تو هم اول الکلام است.
اگر هم شخص نافی باشد به او می گوئیم: پس تو یقین به عدم حجیت قطع داری در نتیجه: وقتی قطع و یقین حجت نشد یقین به عدم حجیت هم حجت نخواهد بود لأن المفروض عدم حجیه القطع.
✅ در نتیجه: حجیت قطع (قطع به غرض) از أم القضایا بوده و قابل استدلال نیست؛ به این بیان که نه مثبت حجیت قطع می تواند بر آن استدلال کند و نه نافی حجیت قطع می تواند آن را نفی کند.
درس خارج اصول 1400/7/26