1-بهمن-1400, 17:58
(آخرین تغییر در ارسال: 1-بهمن-1400, 18:22 توسط محمود رفاهی فرد.)
همان طور که حدیث، در سرتاسر علوم اسلامی تاثیر دارد، آشنایی با تاریخ حدیث نیز می تواند در همین گستره اثر گذار باشد. نحوه ی اعتبارسنجی احادیث، شناخت تصحیفات و تحریفات، چگونگی تعامل با نقل های متفاوت یک حدیث، چگونگی تعامل با نقل های متعدد یک متن واحد و ... همگی در گرو شناخت و تلقی ما از تاریخ حدیث است.
گرچه پزوهش های متعددی در این زمینه انجام شده اما روش شناسی این شاخه از تاریخ نگاری، جندان منقح و مدون نشده و در این پژوهش ها مکررا با خطاهای روشی مواجه می شویم. در ادامه به برخی از این خطاها اشاره می شود.
خلط بین داده های هنجاری و داده های توصیفی
این خطا در سطوح مختلفی رخ می دهد. بهترین حالت آن، استناد به هنجارهای مورد قبول محدثین برای کشف عملکرد خارجی آن ها است. مثلا از این که نقل از نسخ وجاده ای را ناهنجار می شمرده اند نتیجه گرفته شود که در عمل هم از آن اجتناب می شده است.
صورت دیگر، استناد به هنجارهای مطرح در علم درایه است که به نمونه ی آن در اینجا (http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=2415) اشاره شد.
صورت سوم، استناد به هنجارهای مورد قبول دین و اولیای آن است؛ مثل این که از این که ائمه علیهم السلام ترغیب به کتابت کرده اند نتیجه بگیریم که خارجا هم کتابت متعارف بوده است.
و صورت آخر که بدترین صورت این خلط است، این است که از هنجارهایی که نزد خودمان مقبول است برای توصیف عملکرد محدثین متقدم استفاده کنیم؛ مثل این که چون ما تحدیث از کتاب را برتر از تحدیث از حفظ می دانیم نتیجه بگیریم که محدثینی که کتاب داشته اند طبعا ار کتابشان تحدیث می کرده اند و نه از حفظ.
البته با توجه به نکاتی می توان از امور هنجاری، قرائنی برای توصیف عملکرد خارجی به دست آورد و البته گاهی این نکات، ما را به نتیجه ای متفاوت رهنمون می کند...
گرچه پزوهش های متعددی در این زمینه انجام شده اما روش شناسی این شاخه از تاریخ نگاری، جندان منقح و مدون نشده و در این پژوهش ها مکررا با خطاهای روشی مواجه می شویم. در ادامه به برخی از این خطاها اشاره می شود.
خلط بین داده های هنجاری و داده های توصیفی
این خطا در سطوح مختلفی رخ می دهد. بهترین حالت آن، استناد به هنجارهای مورد قبول محدثین برای کشف عملکرد خارجی آن ها است. مثلا از این که نقل از نسخ وجاده ای را ناهنجار می شمرده اند نتیجه گرفته شود که در عمل هم از آن اجتناب می شده است.
صورت دیگر، استناد به هنجارهای مطرح در علم درایه است که به نمونه ی آن در اینجا (http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=2415) اشاره شد.
صورت سوم، استناد به هنجارهای مورد قبول دین و اولیای آن است؛ مثل این که از این که ائمه علیهم السلام ترغیب به کتابت کرده اند نتیجه بگیریم که خارجا هم کتابت متعارف بوده است.
و صورت آخر که بدترین صورت این خلط است، این است که از هنجارهایی که نزد خودمان مقبول است برای توصیف عملکرد محدثین متقدم استفاده کنیم؛ مثل این که چون ما تحدیث از کتاب را برتر از تحدیث از حفظ می دانیم نتیجه بگیریم که محدثینی که کتاب داشته اند طبعا ار کتابشان تحدیث می کرده اند و نه از حفظ.
البته با توجه به نکاتی می توان از امور هنجاری، قرائنی برای توصیف عملکرد خارجی به دست آورد و البته گاهی این نکات، ما را به نتیجه ای متفاوت رهنمون می کند...